بخش اول
از آن زمان که فعالیت سیاسی و اجتماعی، به عنوان امری ضروری در زندگی بشر مطرح شده است، موضوع علنی بودن یا مخفی بودن این فعالیت ها همواره مورد بحث بوده است. حتا در قدیم، در زمینه کارهای خیریه و کارهای عام المنفعه نیز، این موضوع که کارها به صورت علنی انجام گرفته و یا مخفی باشد، مورد مناقشه بوده است. عده ای علنی بودن آن را با ریاکاری و تظاهر همراه می دانستند و عده ای مخفی بودن آن را بی جهت و موجب سوء استفاده....
در دوران قدیم، بسیاری از شاعران و منتقدان، کارهای خود را به صورت مخفی، میان محافل و دوستان خود پخش می کرده اند. اشعار خیام مشهورترین آنهاست. بنا به گفته ای، هیچ کدام از اشعار خیام در دوران حیات او انتشار علنی نیافت و تنها پس از فوت او بود که دوستانش آنها را جمع آوری کرده و منتشر کردند، زیرا در زمان زنده بودن او، بیم تعقیب به جرم کفرگویی وجود داشت. حافظ نیز از دوگانه بودن زندگی روشنفکران در خلوت و جلوت، بارها صحبت کرده است. اشعاری چون ”پنهان خورید باده که تعزیر می کنند“ و ضرب المثل هایی مانند: ”دیوار موش داره، موش گوش داره“، تاییدی بر این مدعاست.
از آنجا که فعالیت های اجتماعی و سیاسی، همواره مورد حساسیت قدرت های حاکم بوده است، بطور قطع باید این فعالیت، همواره با نوعی پرده پوشی همراه باشد. در دوران اخیر یعنی در دویست و اندی ساله پس از انقلاب کبیر فرانسه هم، فعالیت های سیاسی همواره با نوعی پرده پوشی و مخفی کاری همراه بوده است. حتا احزاب پیروز در انتخابات و حکومت ها نیز، بخشی از کارهای خود را به صورت مخفی انجام می داده اند. بسیاری از تصمیمات احزاب حاکم و یا احزاب بزرگ شریک در قدرت، همواره از دید رقبا مخفی می مانده است. حکومت ها نیز بخش بزرگی از کارهای امنیتی و پلیس خود را، به صورت سری و مخفیانه انجام می دهند.
گروه های سیاسی و اجتماعی، که به نوعی در جریان فعالیت های سیاسی و اجتماعی قرار دارند، همواره از بیم تعرض پلیس و جلوگیری از ادامه کاری آنها، حتا آنان که دارای مجوزهای رسمی نیز هستند، بخشی از کار خود را به صورت مخفی انجام می دهند. سازمان هایی که اعضای آنها مورد تعقیب پلیس بوده و یا به نوعی، فعالیت آنها خلاف قانون دانسته می شود، مجبور به مخفی کاری بیشتری هستند. این انجمن های سری و مخفی، در دوران معاصر در همه کشورها وجود داشته است. در ایران نیز، ”مرکز غیبی“ در تبریز، در صدر مشروطه، انقلابیون را آموزش داده و آنان را برای مبارزه آماده می کرد. ”اجتماعیون عامیون“ (سوسیال دموکرات ها) و ”حیدر برقی“ (حیدر عمواوغلی) از بنیان گذاران فعالیت مخفی در ایران معاصر بودند. این فعالیت های مخفی، بعدها به صورت انجمن های مخفی و ”کمیته مجازات“ و نهایتا حزب کمونیست آن زمان در آمد که بسیاری از فعالیت های آنها، تا به امروز هم به صورت مخفی باقی مانده است. به طور مثال، هنوز به صورت قطعی نمی توان گفت که انفجار کالسکه محمد علی شاه، که آغاز استبداد صغیر بود، از طرف چه کس یا کسانی صورت گرفت.
همواره بخشی از کار این انجمن ها و سازمان ها، که فعالیت مخفی و زیرزمینی داشته اند، علنی بوده است و در مقاطعی، خود این انجمن ها کارهای خود را به اطلاع عموم می رسانده اند. کمیته مجازات، که یکی از مخفی ترین کمیته های صدر مشروطه بود و از شکل گیری آن کمترکسی خبر داشت، پس از اولین اعدام انقلابی (قتل متین السلطنه)، بلافاصله اطلاعیه ای عمومی داد و متین السلطنه را به خاطر خیانت به مردم، مستحق مجازات دانست. در پای این اطلاعیه، نام کمیته مجازات آورده شده بود. در حقیقت، این کمیته با اولین حرکت عملی، خودش را علنی کرد و همگان از وجود سازمانی به نام کمیته مجازات مطلع شدند. طبیعی بود که در چنین شرایطی، بلافاصله همگان به دنبال کسب اطلاعات از آن برآیند. (کمیته مجازات در آستانه جنگ جهانی اول، در ایران تشکیل شد و هدف آن، نابودی رجال وابسته به قدرت های خارجی بود)
سازمان چریک های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق و کمیته افسران حزب توده، از بزرگترین سازمان های مخفی ایران در 50 سال اخیر بوده اند. از آن میان، تنها سازمان افسران حزب توده، که یک سازمان نظامی بود و هیچ گونه اطلاعیه علنی و جداگانه نمی داد، تا آخرین لحظات دستگیری و سرکوب، مخفی ماند. تا زمان به دست آمدن اسنادی از دست سروان عباسی (1334)، این سازمان کاملا مخفی بود و به جز اعضا و افراد مرتبط با سازمان، هیچ کس از وجود آن مطلع نبود. سازمان چریک های فدایی خلق، تا مقطع سیاهکل یک سازمان کاملا مخفی بود، اما با انجام عملیات سیاهکل و پخش اعلامیه و بیانیه مبنی بر وجود چنین سازمانی، در حقیقت بخش مهمی از وجودش راعلنی کرد، زیرا به تمام مردم و نیروهای امنیتی، عملا اعلام می کرد که چنین سازمانی وجود دارد. نمایندگان این سازمان، در تمام سال های مبارزه مخفی، درخارج کشور شناخته شده بودند و احزاب و گروه ها می توانستند به راحتی آنها را پیدا کرده و با آنان ملاقات کنند. قبل از سال 1357، بخش هایی از سازمان های مجاهدین و فداییان، در عراق، لبنان و اروپا، همواره به صورت علنی حضور داشتند و فعالیت می کردند.
حزب توده مخفی کاری بسیار دقیقی در مورد سازمان افسرانش اعمال می کرد، اما تماس گرفتن با این حزب و شناختن اعضای حزب و رهبری آن، نه برای حکومتیان کار مشکلی بود و نه برای مردم. مردم عادی به راحتی می توانستند از طریق انجمن های صلح و دوستی، که همگان می دانستند بخش علنی حزب است، با آن تماس گرفته و متناسب با فعالیت خود، در بخش های مختلف کار مخفی و یا کار علنی کنند. در مورد سازمان های مجاهدین و فداییان نیز همین تقسیم کار وجود داشت. بخشی از هر سازمان در خارج از کشور و بخشی در زندان، به صورت علنی فعالیت می کردند و عضویت در این سازمان ها را به صورت علنی اعلام می کردند، چرا که دیگر آنها از مرز مخفی ماندن، گذشته بودند.
از مجموع بحث فوق، می توان این نتیجه را گرفت که هیچ سازمان سیاسی و اجتماعی، به صورت صد در صد مخفی و یا صد درصد علنی وجود ندارد، بلکه همواره بخشی از فعالیت های یک سازمان، علنی و بخشی مخفی است. بدون تلفیق مناسب این دو شیوه کار، هیچ سازمانی نمی تواند وجود داشته باشد. مساله اصلی، نوع تلفیق کار مخفی و کار علنی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر