”آدمیان هستند که تاریخ خود را می سازند ولی نه آن گونه که دلشان می خواهد یا در شرایطی که خود انتخاب کرده باشند؛ بلکه در شرایط داده شده ای که میراث گذشته است و خودِ آنان به طور مستقیم با آن درگیرند. بارسنت همه ی نسل های گذشته با تمامی ِ وزن خود بر مغز زندگان سنگینی می کند: حتا هنگامی که این زندگان گویی بر آن می شوند تا وجود خود و چیزها را به نحوی انقلابی دگرگون کنند و چیزی یکسره نو بیافرینند.“
(هیجدهم برومر لویی بناپارت، کارل مارکس، ترجمه باقر پرهام)
زنان ایرانی در صد ساله اخیر، همیشه نقش برجسته و تاثیر گذاری در تحولات ایران داشته اند. علی رغم فشارها، محدودیت ها و تحمل انواع و اقسام تبعیض ها، همواره تلاش کرده اند که زندگی خود و جامعه شان را تغییر دهند و در این راه از هیچ فداکاری دریغ نکرده اند و طبیعتا در جامعه ی استبدادی ایران، با شدیدترین سرکوب ها هم مواجه بوده و هستند.
یکی از درخشان ترین دوره ها در تاریخ مبارزات زنان ایران، سالهای انتهایی دوره حکومت شاه و اوایل انقلاب 57 بود.