شوراهای انقلابی کارگران از بهار 57 تا بهار 58
مقاله ارسالی به جهان نوین
یکی از تجارب مردم در انقلاب 57، روی آوردن به عمل مستقیم انقلابی و تشکیل قدرت مردمی و سازمان های متناظر آن، یعنی شوراها بود. رشد جنبش شوراها در انقلاب 57 و ایجاد شوراها در محل های کار و زندگی، از مبارزات محدود و محلی و مقطعی آغاز شد. این مبارزات، در سیر تکاملی و صعودی خود، به اعتصابات گسترده سراسری و سیاسی ارتقا یافت.
مقاله ارسالی به جهان نوین
یکی از تجارب مردم در انقلاب 57، روی آوردن به عمل مستقیم انقلابی و تشکیل قدرت مردمی و سازمان های متناظر آن، یعنی شوراها بود. رشد جنبش شوراها در انقلاب 57 و ایجاد شوراها در محل های کار و زندگی، از مبارزات محدود و محلی و مقطعی آغاز شد. این مبارزات، در سیر تکاملی و صعودی خود، به اعتصابات گسترده سراسری و سیاسی ارتقا یافت.
سال ها سرکوب نیروهای مترقی و میدان دادن به نیروهای مرتجع، ساختار اقتصادی جامعه و کثرت عددی خرده بورژوازی، سبب شد در مقطع 57 ابتکار عمل در دست خرده بورژوازی باشد و طبقه کارگر، در پی آن روان گردد. اعتصابات کارگری، از بهار سال 57 گسترده تر شدند. این اعتصاب ها در ابتدا، محلی، صنفی و مقطعی بودند. پس از 17 شهریور، مبارزات کارگران، به خصوص کارگران واحدهای بزرگ صنعتی، وسعت بیشتری پیدا کرد. اعتصاب های طولانی تر و اعتراضات و تظاهرات خیابانی، در میان کارگران رواج یافت. در آن روزها بود که کارگران تراکتورسازی تبریز، راه آهن و ماشین سازی اراک و کارگران برخی کارخانه های تهران، با شعار "اتحاد، مبارزه، پیروزی"، به راهپیمایی های خیابانی پرداختند. علاوه بر کارخانه ها، دانشگاه ها، مدارس، پست و تلگراف، بانک ها، دخانیات و ادارات نیز در اعتصاب به سر می بردند. اعتصاب سراسری سیاسی که آغاز شد، پیوستن کارکنان صنعت نفت، شور و شوق اعتصاب کنندگان را چند برابر کرد. کمیته های اعتصاب کم کم شکل گرفتند. لغو حکومت نظامی، آزادی زندانیان سیاسی، انحلال ساواک، مجازات عوامل کشتارها و برقراری جمهوری، خواست های عمومی اعتصاب کنندگان بود. در این مقطع، علی رغم مبارزه فعالانه، طبقه کارگر فاقد استقلال طبقاتی بود.
کارکنان صنعت نفت، با سازماندهی خود در سندیکای مشترک کارکنان نفت، با هدف رهبری اعتصاب و اعمال کنترل بر صنعت نفت، موجودیت یک تشکل توده ای را اعلام کردند. شوراها برای اعمال قدرت انقلابی در کارخانه ها، از درون اعتصاب عمومی سیاسی سر بر آوردند.
پس از قیام مسلحانه بهمن 57، شوراها با سرعت و وسعت زیادی در اغلب کارخانه ها و واحدهای بزرگ صنعتی، آنجا که کمیته های اعتصاب شکل گرفته بود و کارگران آگاه در آنها نقش داشتند، شکل گرفتند. کارگران در انتخاباتی نسبتا دموکراتیک، نمایندگان خود را برگزیدند و در برخی از واحدها، کنترل امور را هم به دست گرفتند. در واحدهایی که مالکان و مدیران، کارخانه را بسته بودند، بازگشایی و راه اندازی کارخانه، بازگشت به کار کارگران، اخراج عناصر مزدور و پرداخت دستمزد عقب افتاده، عمده ترین مطالبات کارگران بود. بازگرداندن کارگران اخراجی دوران شاه، بخشی از اعمال قدرت شوراها بود. پس از به قدرت رسیدن دولت موقت، شوراها همچنان خواهان کنترل شورا بر تولید و فروش بودند. دولت به انواع شیوه ها متوسل شد تا کنترل کارخانه را از دست کارگران خارج کند. نطق بازرگان، نخست وزیر وقت، درباره خواست های کارگران، گستردگی پدیده شورا را در آن زمان نشان می دهد: "می خواهند صاحب کارخانه باشند، همه کاره باشند، تکلیف مدیریت کارخانه و همه چیز را معین کنند و یا رییس اداره را آنها انتخاب کنند..."
همان عواملی که باعث شد صنعت نفت در جریان اعتصاب سراسری سیاسی و وارد نمودن ضربات کاری بر پیکر رژیم پهلوی، نقش اساسی داشته باشد، در مرحله بعدی نیز کارکنان صنعت نفت را قادر ساخت تا به لحاظ درجه تشکل و آگاهی و عمق مبارزات و تاثیر گذاری بر کل جنبش کارگری، در صدر قرار گیرند. نفتگران که در جریان اعتصاب سراسری سیاسی در ماه های قبل بهمن 57، با توجه به سطح آگاهی نسبی و سابقه مبارزاتی شان، قادر شدند با قطع شاهرگ حیاتی رژیم پهلوی، آن را به زانو در آورند، در بر پا داشتن شوراهای کارگری و برقراری کنترل کارگری نیز، تجارب ارزنده ای برای جنبش کارگری ایران بر جای گذاردند.
حرکت کارگران صنعت نفت، از اواخر تابستان 57 شروع شد. این تحرکات به تدریج تا پاییز 57، به یک حرکت سیاسی در سراسر صنعت نفت انجامید. نفتگران در آبان ماه سال 57 با خواست های: لغو حکومت نظامی، آزادی زندانیان سیاسی و اخراج کارشناسان خارجی، دست به اعتصاب زدند. این اعتصابات توسط کمیته های اعتصاب هدایت می شد که در 22 مهر در پالایشگاه آبادان و در 30 مهر در صنعت نفت اهواز و سایر مراکز نفتی ایجاد شده بودند. در این مقطع، کمیته های اعتصاب، تظاهرات، راه پیمایی ها و اعتصابات را در صنعت نفت، رهبری می کردند. این کمیته ها، علاوه بر سازماندهی و هماهنگی اعتصابات، همچون قدرتی خودمختار، با وزرا و مقامات حکومتی (از جمله با انصاری، مدیر عامل نفت در زمان شاه) وارد مذاکره می شدند، بدون توجه به تهدیدات دولت، از صدور نفت جلوگیری کردند، میزان تولید نفت را کاهش داده و سپس به طور کلی، قطع نمودند؛ با جمعیت حقوق دانان، نمایندگان جمعیت های خارجی و ... به طور رسمی وارد مذاکره شدند و برخی از روسای دولتی را اخراج نمودند. در مجموع بدون نظر موافق کمیته اعتصاب، کمتر اقدام صنفی و یا سیاسی در صنعت نفت امکان پذیر بود. در دی ماه 57، کمیته های اعتصاب نفت، به لحاظ مضمون فعالیت خود، کاملا با شوراهای کارخانه یعنی ارگان های کنترل کارگری، هم مرز گشته بودند و جلوه های روشنی از کنترل کارگری در حرکات آنها مشهود بود.
روز نوزدهم دی ماه، کارکنان پالایشگاه های نفت تهران، شیراز، تبریز و کرمانشاه با تشکیل "سندیکای مشترک کارکنان صنعت نفت" کنترل امور در این پالایشگاه ها را به دست گرفتند. آنها اعلام کردند آماده اند امر تولید نفت برای سوخت رسانی به مردم را پیش ببرند، در صورتی که:
1- مقامات شرکت نفت و پالایشگاه ها، در امور این واحدها هیچ گونه دخالتی نداشته باشند (کنترل کامل امور پالایش و توزیع و پخش و تخلیه مواد نفتی)
2- قوای نظامی به هیچ وجه، در امور پالایشگاه ها دخالت نکنند و از محل پالایشگاه ها و مناطق نفت خیز، خارج شوند.
3- ارتش از نفت مصرفی مردم، استفاده نکند و...
رژیم ناگزیر شد به اجبار تمامی این شرایط را بپذیرد و کارگران با تمام قدرت، پالایشگاه ها را در دست گرفتند. از این زمان به بعد، تشکل های موجود، در پالایشگاه ها و موسسات مختلف صنعت نفت با هر نامی که فعالیت می کردند (در پالایشگاه آبادان و صنعت نفت اهواز با عنوان کمیته اعتصاب و در پالایشگاه های تهران، شیراز، تبریز و کرمانشاه با عنوان "سندیکای مشترک") مضمون عملکرد آنان شورایی بود، کنترل تولید را در دست داشتند و ظهور قدرت دوگانه را در واحدهای خود، به نمایش می گذاشتند. پس از قیام بهمن 57، حمایت و پشتیبانی کارکنان صنعت نفت از شوراهای خود و موفقیت این شوراها در کنترل امور، قوی ترین شوراها را در این صنعت به وجود آورد. حرکاتی که از این پس در صنعت نفت صورت می گرفت، عموما تحت رهبری شوراها بود. هرچند در این بخش، سندیکاها نیز وجود داشتند و در برخی قسمت ها بسیار فعال بودند، اما حرکات سیاسی حتی در آن قسمت ها، با همکاری نزدیک سندیکا و شورا و از طریق شوراها صورت می گرفت. شوراها امور پالایشگاه ها و سایر موسسات وابسته به صنعت نفت را کنترل می کردند و پالایشگاه آبادان مرکز ثقل این اعمال کنترل بود.
در پالایشگاه آبادان پس از قیام بهمن 57، کمیته اعتصاب اداره امور پالایشگاه ها را به دست گرفت. "کمیته پاسداران صنعت نفت" که برای حفاظت و نگهبانی پالایشگاه توسط کارگران نفت تشکیل شده بود، همچنان به فعالیت خود ادامه داد. از اوایل سال 58، شورا جایگزین کمیته اعتصاب شد. کنترل امور پالایشگاه توسط کارکنان تا اردیبهشت 58 همچنان ادامه داشت. در طول این مدت، 40 ساعت کار و 2 روز تعطیل در هفته، توسط شورا عملی شد. شورا بسیاری از مدیران سر سپرده و ضد کارگر را اخراج کرد.
در اردیبهشت 58، با ورود مدیران جدید منتخب دولت، کارکنان در اثر توهمات خود نسبت به حکومت جدید، قدرت را دودستی به دولت موقت تحویل دادند و از این زمان، نقش شورای کارکنان پالایشگاه آبادان، از کنترل به نظارت تنزل یافت. در پالایشگاه تهران، پس از بهمن 57، عناصر آگاه از سندیکای مشترک تصفیه شدند و پیروان حکومت، جای آنان را گرفتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر