سامان راد
ماه محرم، دسته های عزاداری، محافل مذهبی و دسته های حسینی که روزی از پایه های نظام بود، بر اثر گذشت زمان، و حوادث پس از انتخابات، دقیقا به عامل ترس در درون سیستم حاکم و مجرایی برای ابراز مخالفت برای مردم معترض تبدیل شده است. رهبران اصلاح طلب از قبل برنامه هایی برای ماه محرم و حضور شبانه مردم در خیابان ها تدارک دیده اند، از همین حالا بحث، حضور میلیونی از میدان امام حسین تا آزادی است. از سویی دیگر، همان گونه که تظاهرات های 13 آبان و روز قدس، بر خلاف سنت چندین دهه ی گذشته به تسخیر مردم در آمد و فضایی برای اعتراض خیابانی محیا شد، تظاهرات 22 بهمن نیز در پیش است.
در روزهای آتی، چه محرم و چه 22 بهمن، مشخصا فرصتی پیش خواهد آمد که مردم مجددا به خیابان ها امده و اعتراضشان را فریاد بزنند. آن سوی میدان هم، رهبران اصلاح طلبی حضور دارند که به همان اندازه دولت، از مردم معترض و مردم ِ حاضر در خیابان ها وحشت دارند. مردم معترض برای این رهبران، تنها حکم کارت های بازی قمار ِ قدرت هستند: باید هر موقع به آنها نیاز بود، با شعار های مورد علاقه آنها به خیابان بیاییند، و پس از کسب امتیازات و زد و بند های سیاسی رهبران از بالا، به خانه های خود باز گردند. هر جا که شعارها و خواسته های این مردم از سطح خواسته های اصلاح طلبان فراتر می رود، موج وحشت در اردوگاه آنان به راه می افتد و به دنبال راه حلی برای تحدید دوباره مردم می افتند. مضحکه آتش زدن عکس بنیانگزار جمهوری اسلامی، و اعلام حمایت از«امام راحل» از سوی رهبران، و حتی دعوت مردم معترض به تظاهرات برای اعلام انزجار از هتک حرمت «امام راحل»، همه و همه بازی ای بود که هم خود ِ دولت از آن سود می برد و هم جناح اصلاح طلب. دولت در این میان، یک عکس پاره شده را بهانه سرکوب بیشتر می کند، و رهبران اصلاح طلب آن را ملعبه ای می کنند تا با تجدید میثاق با آرمان های فردی که عکسش پاره شده، از فراروی مردم معترض از این عکس ها و تقدس های چندین و چند ساله جلو گیری کنند. واضح هم هست، خواسته ی این رهبران به هیچ عنوان یک دگرگونی رادیکال اجتماعی نیست، آنها فقط خواسته هایی بنابر منافع خود در همین چارچوب را دنبال می کنند. و هنگامی که خواسته های مردم معترض فراتر از آن رود، به شکلی متفاوت، اما همگام با جناح حاکم، برای کم کردن شعله خشم مردم و رقیق کردن شعار ها تلاش خواهند کرد.
فوت حسینعلی منتظری ، نیز مجددا فرصتی فراهم کرد تا احاطه رهبران بر این جنبش شدیدتر شود. در این میان، هم صدایی شبکه هایی مثل «بی بی سی» فارسی نیز نشان دهنده همراهی این خبرگزاری ها با آنها، و منافع آنان در ایران است. شاید هیچ کدام از رهبران رفورمیستی ایران فکرش را هم نمی کردند که پس از ان بساط پاره شدن عکس، این بار فوت یک مرجع شیعه بتواند فضا را برای آنها بهتر کند. وجهه ای که منتظری، با تلاش هایش برای نجات زندگی مخالفان نظام حاکم، قبل و بعد از تابستان 1367، به دست آورد و به قیمت اخراج او از حاکمیت تمام شد، این فضا را گشوده است. اصلاح طلبان امروزی که هم در زمان اعتراضات منتظری به اعدام ها و شکنجه ها در دهه 1360، و هم در دوره پنج ساله حبس خانگی او از 1376 تا 1381، حاکمیت را در دست داشتند، اما برای حمایتش اقدامی نکردند، پس از قضایای خرداد امسال هم، از حمایت های منتظری برخوردار بودند. اصلاح طلبان در آینده به شدت روی این دو مسئله (پاره شدن عکس، و اعلام برائت از عاملان و آمران آن، و همچنین تجدید میثاق با آرمان های «امام راحل»، و فوت حسینعلی منتظری) مانور خواهند داد تا جنبش مردم معترض را دقیقا در چارچوب های مورد نظر خود هدایت کنند. بازگشت به آرمان های امام، آرمان های اوایل انقلاب، و رجوع به روحانیت حقیقی، همه و همه بساطی است که از سوی این راهبران به راه خواهد افتاد. این دو مساله می تواند ملعبه ای باشد برای چند قدم به پس برداشتن جنبش و تلاش رهبران اصلاح طلب برای بازگرداندن شعارها به سطحی که خود خواهان ان هستند.
اما در این میان نیروهای چپ کجا هستند؟ نقش نیروهای چپ چیست؟
مسلما اگر دخالتگری موثر و منسجم نیروهای چپ در میان مردم معترض، و به خصوص در همین روزهای پیش رو نباشد، اصلاح طلبان با همکاری رسانه های غربی، با شعارها و شیون و زاری بر یک عکس و یک قبر، جنبش را به عقب خواهند راند و همان چند قدمی که در ماه های گذشته به پیش برداشته شده بود را از میان خواهند برد. اگر چنین سناریویی اجرا شود، با پایان یافتن آنچه که کروبی «دعوای خانوادگی در درون نظام» می خواند، مردم دچار ناامیدی و رخوت شدید خواهند شد و جنبش های اجتماعی تحت سرکوب های شدید تری قرار خواهند گرفت.
شاید در ماه های گذشته نیروهای چپ، و به خصوص دانشجویان چپ، به شکل پراکنده، در اعتراضات مردمی شرکت کرده باشند، اما به هیچ عنوان این دخالتگری جداگانه و توام با خرده کاری، کارساز نخواهد بود. دخالتگری در این جنبش و صفوف آن، نیازمند اتحاد عمل نیروهای چپ و مترقی است. خواسته های مشترک و یک سری اصول مورد قبول این نیروها، می تواند زمینه این اتحاد عمل را فراهم آورد. در شرایط کنونی، هیچ جریان و گرایش چپی نمی تواند ادعا کند که به تنهایی دارای چنان نفوذ و قدرتیست که می تواند بدون اتحاد با دیگران، به دخالتگری موثر و نتیجه بخش دست بزند. منافع کلی ِ چپ، و نیازها و خواسته های اجتماعی که نیروهای چپ، پی گیرشان هستند، مهم تر از منافع فردی، گروهی و گرایشی است. نیروهای چپ و مترقی، با متحد شدن گرد ِ یک سری اصول طبقاتی مشخص و با تاکید بر اتحاد جنبش های اجتماعی مردم تحت ستم، و انجام دخالتگری منسجم و متحد در میان مردم معترض، می توانند در برابر نیروهای راست و مدافع نظام حاکم سرمایه داری، که مدت ها پیش از این، چنین دخالتگری ای را آغاز کرده بودند، صف آرایی کنند. مسلما منظور ما «اتحاد نظر» نیست، چرا که رسیدن به اتحاد نظر، هم نیازمند زمان طولانی تری است، و هم اینکه بدون طی پروسه های متعدد «اتحاد عمل»، به دست نمی آید. آنچه ما دانشجویان و نیروهای چپ را به آن دعوت می کنیم، اتحاد عمل گرد اصولی است که همگی آنها را باور داریم، تا در برابر نفوذ راست در میان جنبش مردمی بایستیم.
برای ایجاد این اتحاد عمل، بحث و تبادل نظر را آغاز کنیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر