پنجشنبه، اسفند ۱۳

سیل در خیابان

علی ز.

از خانه ها 

که چشمه ی جوشنده ی نبرد

وز کوچه کوچه های خروشنده

رود خلق

سیلی ز توده

فروکوفت نظم شهر

در بستر خیابان


این سیل پر خروش

این پرتوان و توش

این موج سد شکن

این سیل زن

که مشت گره کرده شان دژم

آن پیر پهلوان

وین دختران خسته ز تحقیر خودسران

این سو جوان و گرد

وان سو یل دلیر

بگذشته از بسیج گاز فلفل و باتوم

بگذشته از بلندی سد سدید تیر



طی کرده راه

ز پهنای سال و ماه

بگذشته از فراز و نشیب دوصد سپاه

قانون و نظم ستم را چو برگ خشک

در زیر پا نهاد



در زیر پاست کنون مظهر خزان

لیکن هنوز هم

سرمای بی حد و اندازه ی ستم

در فکر انجماد سیل شتابان نشسته است

اما در این میان

می خندد از بلاهت و سرمای جاهلان

خورشید آسمان تلاش و امید خلق!

هیچ نظری موجود نیست: