علی ز.
از خانه ها
که چشمه ی جوشنده ی نبرد
وز کوچه کوچه های خروشنده
رود خلق
سیلی ز توده
فروکوفت نظم شهر
در بستر خیابان
این سیل پر خروش
این پرتوان و توش
این موج سد شکن
این سیل زن
که مشت گره کرده شان دژم
آن پیر پهلوان
وین دختران خسته ز تحقیر خودسران
این سو جوان و گرد
وان سو یل دلیر
بگذشته از بسیج گاز فلفل و باتوم
بگذشته از بلندی سد سدید تیر
طی کرده راه
ز پهنای سال و ماه
بگذشته از فراز و نشیب دوصد سپاه
قانون و نظم ستم را چو برگ خشک
در زیر پا نهاد
در زیر پاست کنون مظهر خزان
لیکن هنوز هم
سرمای بی حد و اندازه ی ستم
در فکر انجماد سیل شتابان نشسته است
اما در این میان
می خندد از بلاهت و سرمای جاهلان
خورشید آسمان تلاش و امید خلق!
از خانه ها
که چشمه ی جوشنده ی نبرد
وز کوچه کوچه های خروشنده
رود خلق
سیلی ز توده
فروکوفت نظم شهر
در بستر خیابان
این سیل پر خروش
این پرتوان و توش
این موج سد شکن
این سیل زن
که مشت گره کرده شان دژم
آن پیر پهلوان
وین دختران خسته ز تحقیر خودسران
این سو جوان و گرد
وان سو یل دلیر
بگذشته از بسیج گاز فلفل و باتوم
بگذشته از بلندی سد سدید تیر
طی کرده راه
ز پهنای سال و ماه
بگذشته از فراز و نشیب دوصد سپاه
قانون و نظم ستم را چو برگ خشک
در زیر پا نهاد
در زیر پاست کنون مظهر خزان
لیکن هنوز هم
سرمای بی حد و اندازه ی ستم
در فکر انجماد سیل شتابان نشسته است
اما در این میان
می خندد از بلاهت و سرمای جاهلان
خورشید آسمان تلاش و امید خلق!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر