یارانه را –
هدف گرفته اند.
نان –
پاره پاره شد
لیوان لب پریده ام شکست
آب –
از نمکدانِ واژگون، بالا کشید
تیر-
بر سفره نشست
سفره از هم پاشید
نمکی نیست
بپاشم –
به زخم.
من –
پاره پاره های نان
نان پاره را –
دوباره جمع می کنم
و خداوندان،
زر و زور را –
دوباره تقسیم می کنند.
فلزبان
۱ نظر:
با سلام
من –
پاره پاره های نان
نان پاره را –
دوباره جمع می کنم
و خداوندان،
زر و زور را –
دوباره تقسیم می کنند.
ظاهرا در «نان پاره را» یک ها از قلم افتاده: من نانپاره ها را دو باره جمع می کنم.
این خط تیره معلوم نیست که برای چیست؟
خواننده را بیشتر گیج می کند.
خط تیره معنای دیگری دارد.
مثلا عبارت فوق می توانست چنین نوشته شود:
من پاره پاره های نان را ـ نانپاره ها را ـ دوباره جمع می کنم.
این شعر روی هم رفته ضعیفی بود، هم بلحاظ فرم و هم بلحاظ محتوا.
شعر و نثر مربوط به طبقه کارگر باید زره فلسفی بپوشد و گرنه ساده می شود و به ابتذال کشیده می شود.
طبقه کارگر تنها طبقه ای در تاریخ است که با فلسفه پیوند دیالک تیکی دارد (دیالک تیک پراتیک و تئوری):
به قول کلاسیک های مارکسیسم : همانطور که فلسفه در طبقه کارگر حربه مادی خود را می یابد، طبقه کارگر نیز در فلسفه حربه معنوی اش را.
طبقه کارگر بدون حربه فلسفه نمی تواند برخیزد (بمثابه طبقه نفی شود) و فلسفه بدون خیزش (و یا نفی) طبقه کارگر ـ بمثابه طبقه ـ نمی تواند واقعیت یابد، مادیت یابد، بمثابه فلسفه نفی شود.
ارسال یک نظر