در خبرها آمده بود که نماینده جمهوری اسلامی ایران، به عضویت کمیسیون زنان که زیر مجموعه مجمع عمومی سازمان ملل است، انتخاب شده است. نحوه انتخاب بدین گونه بوده که کشورهای آسیایی، با توافقی از قبل تعیین شده، تصمیم می گیرند که هر یک از کشورهای آسیایی که برای یک نهاد داوطلب شد، همه به صورت یک پارچه از این امر دفاع کنند تا رای ها شکسته نشود و کرسی های گوناگون را برای پیشبرد اهداف خود تصاحب کنند. در این مورد هم تنها ایران و تایلند داوطلب شده بودند که هر دو نمونه های بسیار جالبی هستند. تایلند کشوری است که یکی از راه های درآمد اصلی آن، سازماندهی گسترده و سیستماتیک تن فروشی، تجارت سکس و عرضه زنان به عنوان کالای سکسی، برای توریست ها به خصوص مردان پولدار عرب، ایرانی، ژاپنی و اروپایی است. این زنان بسیار فقیر، که اغلب از خانواده های کارگری و کشاورز هستند، باید با فروختن جسم و سلامت خود، برای کشورشان ارزآوری کرده و موجب رونق اقتصادی شوند. پادشاه تایلند هم از تن فروشان فلاکت زده در این زمینه قدردانی و تشکر کرده است! به هر حال چون تایلند قبلا در یکی از کمیسیون های دیگر عضو شده بود، اتوماتیک وار نماینده ایران انتخاب شد و بعد هم، تا معاونت کمیسیون مزبور ارتقا یافت. طبق تعریف، کمیسیون زنان وظیفه دارد برای احترام و کرامت و تقویت حقوق زنان و در جهت برابری هرچه بیشتر زنان، در سطح جهان فعالیت کند. عجبا!
همین جا ما پیشنهاد می کنیم که آقای قاضی مرتضوی هم، به نماینده تام الاختیار و مادام العمر دبیر کل سازمان ملل در امور حقوق بشر و مطبوعات انتخاب گردد تا جهانیان بی نصیب نمانند.
برای مردم ایران، مشخصا زنانی که در این کشور زندگی می کنند، انتخاب نماینده دولتی که یکی از زن ستیزترین و ناعادلانه ترین و ستمگرانه ترین مناسبات و سیاست ها را، هر روز در ابعادی میلیونی و با خشونت بسیار اعمال می کند، می تواند بیانگر وقاحت و بی شرمی کم نظیری باشد که تنها از فریبکاران و نوکران نئولیبرال سرمایه داری جهانی، آن هم در هیات کارگزاران و کاربدستان سازمان ملل بر می آید.
زنان در کشور ما، مخصوصا زنان کارگر و کشاورز، در 31 سال گذشته با پوست و گوشت و خون خود، طعم قوانین تبعیض آمیز و نابرابری و بی حقوقی خود را در سیستم سرمایه داری کنونی، آن چنان لمس کرده اند که تقریبا هر روزه، با تمام وسایل و شیوه های ممکن، به مخالفت و اعتراض برخاسته و هیچ گاه تسلیم محض نبوده اند.
در کشوری که دست اندرکاران حکومتی و فرهنگی حاکم، از نمایندگان مجلس گرفته تا نهادهای مختلف سیاسی و مذهبی و نظامی و پلیسی، با طرح ها و برنامه های گوناگون، مثل طرح جدید عفاف و حجاب، می خواهند عموم مردم و مخصوصا زنان را به صورت دسته جمعی، به بهشت و یا در حقیقت امر، به تسلیم و تمکین در جهنم زمین وادار نمایند، در کشوری که از امضای بیانیه کنوانسیون رفع تبعیض سازمان ملل خوداری می کند، کشوری که حتا لفظ برابری زن و مرد را برنمی تابد و زنان، نه تنها هیچ گاه فرصت کار و زندگی آزاد و برابر را ندارند، بلکه بر تن و لباس و فرزند و آینده خود نیز، هیچ گونه حق و تسلط و امتیازی ندارند و عملا شهروندان درجه دو هم نیستند و فاقد هرگونه احترام و محروم از هر نوع تشکل سراسری قابل اعتنا؛ آری در این اوضاع و احوال، نماینده ایران می خواهد برای برابری زنان در جهان فعالیت کند!؟
هر چند انتخاب نماینده ایران در سازمان ملل، به هیچ وجه دارای هیچ سطحی از اهمیت، نزد زنان ایرانی و نیروهای مدافع حقوق زنان و مبارز و ترقی خواه آن نیست، ولی یک نکته را یک بار دیگر ثابت کرد و آن این است که جنبش زنان، مخصوصا زنان کارگر و زحمتکش، می باید متحد طبیعی خود را در پایین و در جنبش کارگری و رهبران و پیشروان این جنبش پیدا کنند. جنبش کارگری هم باید با حمایت و مبارزه برای کلیه حقوق زنان، آنان را از سلطه ایدئولوژی های سرمایه داری جدا کند. با این انتخاب، زنان ایران دوباره در یافتند که این امامزاده (دولت های سرمایه داری) نه تنها شفا نمی دهد، بلکه کور هم می کند.
زنان آنگاه که در تشکل های متنوع و انقلابی خود سازمان یابند، آنگاه که مبارزه جدی و همه جانبه با فرهنگ مردسالار و بی حقوقی و تلاش برای رهایی خود را در دستور کار قرار دهند، همان طور که در یک سال گذشته نقش برجسته و جسارت چشمگیر آنان (علیرغم پراکندگی موجود) به اثبات رسید، تنها یک متحد مستحکم و پابرجا و تا به آخر خواهند داشت و آن هم جنبش کارگری است که باید آگاهانه توسط فعالان کارگری، به این حقوق و وظایف آشنا و به طور تمام و کمال به آن بپردازند.
بدین سان با هم افزایی توان جنبش کارگری و جنبش زنان در عرصه های مختلف، مشخص خواهد شد که مزدوران سرمایه داری در سطح جهانی، تا جه حد رذیلانه می کوشند این جنبش عظیم و پرقدرت را در خدمت امیال و منافع امپریالیستی و سرمایه داری به بیراهه بکشانند. زنان می توانند با اتکا صرف بر نیرو، تشکیلات و آگاهی و اتحاد خود با هم زنجیران و هم سرنوشتان شان و قطع امید کامل از بالایی ها، عملا در راه کسب آزادی و برابری و حقوق انکار ناپذیر انسانی خود گام بردارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر