شاهدان میگویند:
جسدی بار دیگر
آمده داخل شهر
سخت می گردد و دنبال کسی ست
جسدی بار دیگر
آمده داخل شهر
سخت می گردد و دنبال کسی ست
شاهدان میگویند
گفته با بانگ بلند
که مرا کشته به ناحق
مردی؟
که مرا کشته به حق
نامردی؟
شاهدان میگویند
همه دیدند تن زخمی او
زخم خونین سر و صورت و تن
زخم شش دشنه به پشت و گردن
پنج زخم به پهلو و سه زخم
بر سر و صورت او
و به قلبش زدهاند یازده زخم عمیق
شاهدان میگویند
بار دیگر گفته ست:
گر چه کشته ست مرا نامردی
لیک من در پی او نامدم از دل گور
آمدم تا شاید
خبر از گم شدهام گیرم و بس
دختر کوچک من تنها بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر