انتشار بیش از 250000 سند وزارت خارجه امریکا توسط سایت ویلکی لیکس همچون یک بمب خبری تمام رسانههای جهان را تحت تاثیر خود قرار داد. هر چند بیشتر این اسناد حاوی گفت وگوهای دیپلماتیک و غیرعلنی میان سیاستمدارن بود و تقریبا تا کنون هیچ سندی از سیاستهای ضد انقلابی و اتحاد عملها و توافقات پشت پرده جناحهای سرمایه داری برای سرکوب جنبش های انقلابی و برنامه های آنان جهت نفوذ وانحراف در جنبش کارگری و ... افشا نشده است. اما تا همین حد نیز موجب خشنودی و رضایت خاطر حداقل کسانی است که به سیاست“ از منظر انسانی و دموکراتیک آن توجه دارند.
صرف نظر از اهمیت انتشار این اسناد آن چیزی که بسیار مهم و رسواکننده میباشد برخوردی بود که مشخصا دولت امریکا و متحدانش یعنی سایر دول سرمایهداری از خود بروز دادند. زیر لوای به خطر افتادن امنیت جانی شهروندان و نظامیان امریکا در نقاط مختلف جهان در تخطئه کامل آزادی بیان و آزادی اطلاعات و نشر با تهدید به قتل ، فیلترینگ و بستن و محدودیتهای فراوان و عجیب و غریب سایت ویکی لیکس و توقیف حساب های مدیر سایت در سویس(دموکراتیکترین کشورهای جهان!!) و در نهایت با دستگیری جولیا سانگ در انگلیس. میزان پایبندی خود را در عمل به آزادی بیان به ثبوت رساندهاند. آن روی دیگر سکه هم حاکی از برملا شدن نقش سیاست در بین دولتمردان است. آنهایی که با لبخندهای چندش آور خود در جلوی دوربین ها و فشردن دستهای خون آلود یکدیگر میخواستند صمیمیت و ارادت و روابط پایدار خود را به رخ تودههای مردم بکشند وبرای خود اعتبار و آبرویی دست و پا کنند و حکومت خود را جاویدان نمایش دهند. و در نتیجه مردم را مایوسانه به کنج خانه فرستاده و با بی تفاوتی آنها خود ره ثروتاندوزی و ... مشغول باشند. چهره کریه و منفورشان از زیر نقاب ریاکاری و دروغ پردازی بیرون آمد. و دشته ها و خنجرهایی که برای منافع طبقاتی در پشت خویش پنهان کرده بودند در معرض دید همگان قرار گرفت.
لازم به یادآری است که در بعضی از این اسناد شاه مرتجع عربستان با همگامی شاه بحرین و اردن و ولیعهد امارات خواستار حملهی نظامی امریکا به ایران و به خاک و خون کشاندن مردم بیگناه هستند. جالب اینکه دولتمردان ایران که برای تبلیغات آنهم به خاطر تغییر نام خلیج فارس چه عکس العملها که نشان میدادند در این مورد بر ادامهی روابطشان سکوت کردهاند!!
اگر اخبار مبارزات کارگران و توده های محروم را در اروپا و مشخصا در فرانسه یونان و انگلیس مرور کنیم وجه دیگری از این بی آبرویی عیان خواهد گشت. اکثر مردم زحمتکش خواستار حقوق ومطالبات طبیعی و مورد تهاجم قرار گرفته ی خود هستند ولی دولت ها و پارلمان ها بدون توجه به خواست این اکثریت عظیم از رای دهندگان ، با دشمنی و عداوت کم نظیری مسیر ضد کارگری خود را پی گرفتند. این مدل از دموکراسی که رای دهندگان هر چند سال یک بار کسانی را انتخاب میکنند و سپس تا چند سال بعد نمیتوانند هیچ بازخواست یا نظارت مفیدی بر اعمال و کردار آنان داشته باشند و هیچ تغییر در عملکرد آنها بوجود آورند خود یک نقیصهی کامل به شمار می رود.
به همین دلیل نمایندگان سیاسی طبقهی سرمایهدار در قدرت خیلی واضح و با وقاحتی بیمانند تمام مردم را به هیچ انگاشته و کار خود را کردند. مبارزات یاد شده اثبات ناکارآمدی وعقب ماندگی این وجه از دموکراسی پارلمانی برای اکثریت جامعه بود و قطعا در جمع بندی از این جنبش و مبارزات سیاسی آینده بخصوص مبازهی طبقاتی کارگران باید جایگاهی را به خود اختصاص دهد.
دموکراسی پارلمانی موجود در اروپا در عمل اثبات کرد که مردم در نظر آنها فقط منافع طبقه ی سرمایه دار است و سیاست های دیکته شده ی اتحادیه اقتصادی اروپا و بانک جهانی و صندق بینالمللی پول است و بس. این دموکراسی خود ثمره مبارزات بی شمار و جانفشانیهای کل طبقه ی کارگر و سایر زحمتکشان است . ناقصتر از آن است که بتواند حداقلهای معیارهای دموکراتیک را در دوران بحران اقتصادی حتا در آن جوامع تضمین کند. این نشانه ی دیگری است از رسوایی سیساتهای جاری وعمومی دولت های سرمایه داری که به یمن مبارزات طبقه یکارگر اروپا صدای افتادن طشت رسوایی آن از بالای برج ایفل به گوش تمام جهانیان رسید و مجموعه ی دستاوردهای سیاسی – انسانی بشریت اضافه گردید. ودانش سیاسی و علوم انسانی را با سوالات جدی روبرو ساخت.
در همین کش و قوس طبقهی کارگر اروپا با دشمنان طبقاتیاش ، انتشار کتاب خاطرات جرج بوش و اعتراف بیپرده و دستور برای شکنجه زندانیان این زنجیره رسوایی را کاملتر کرد. نمایندهی سیاسی طبقهی پرمدعایی که می خواهد جهان را مطابق الگو و نظم مورد نظر خود سرو سامان دهد. علیرغم بهرهمندی فراوان از تکنولوژی فوق مدرن و آن همه پول و امکانات و تجربه و خیل عظیمی از دانشمندان و مدیر و متخصص برای ثبات و دوام خود نیازمند حربه کثیفی همچون شکنجه است!! و این گویای تمام آن چیزی است که آن را در تخصص خود داشته و در انحصار خود می خواهند (اداره جهان و سیاست ورزی ) و چنین است معنای روشن پرداختن به سیاست در نظم سرمایه داری.
اگر از زمانهای دور تا دوران قاجاریه و پهلوی سیاست را مترادف دروغگویی، حیلهگری ، بیرحمی و غیره معرفی می کردند، اگر در سالهای اخیر سیاست را امری مقدس تبدیل که باید فقط توسط افراد منزه به کار گرفته شود و تودههای مردم حداکثر می توانند به انتخاب های آنان رای مثبت دهند یا در یک شکل کاریکاتورگونه ده یا 15 نفره در جایی به نام شورای شهر آن هم برای ادارهی شهرهای چند میلیونی انتخاب و سپس راهی خانه های خود شوند. اداره شهرهای بزرگی مثل تهران، اصفهان، تبریز، مشهد، اراک و کرج و... به شکل مفتضح کنونی که حتا از تامین اکسیژن کافی برای تنفس شهروندان خود هم ناتوان است، سند دیگری است از رسوایی معمول، بخصوص برای کسانی که می گویند حامل بهترین راه حل ها برای ادارهی جهان هستند و البته برای بسیاری دیگر. فقط بدین خاطر است که مردم به اصطلاح سیاست را رها و به زندگی معمول خود بپردازند اما چارهی کار در نگاهی از جنس متفاوت است.
به نظر ما می توان و می باید سیاست را از یک امر پیچیده و از انحصار عده ای خاص خارج کرد. آن را ساده و در دسترس همگان قرار داد. بدین خاطر باید امکانات مادی و جانبی آن را فراهم کرد تا گسترده ترین بحش ها و اقشار توده های مردم به مشارکت و فعالیت سیاسی روی آورند. بدین خاطر کم هزینهترین سالم ترین و ثمر بخش ترین راه ها دموکراسی مستقیم است که تبلور عینی آن وجود شوراهایی است که تمام امور، آزادی و برطرف ساختن مشکلات یک محله گرفته تا بزرگترین معضلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی رد یک روند آگاهانه و توسط خود آنان حل و فصل میشود. در این مدل از بالا تا پایین چون تمام امور توسط خود آنان هدایت و انجام می شود فساد به نقطه ی صفر رسیده و هیچ نیازی به دیپلماسی پنهان وجود ندارد و به کلی ممنوع می شود. این یکی از شروط اصلی دموکراتیک بودن است. مردم تا انتخابات بعدی منتظر نمیمانند تا عدهای عمدتا شیاد و شارلاتان سیاسی به کرسیهای پارلمانی و دولت دست یابند( همچون احزاب مختلف در امریکا، انگلیس و فرانسه و ...) در سیستم دموکراسی شورایی اتوماتیکوار نه تنها آزادی بیان بلکه سایر آزادیهای اجتمایع و سیاسی همه روزه و با تمام ابعاد جریان داشته و با جدیت از آن مراقبت و بر آن نظارت میشود.
پس جای تعجب نخواهد بود که در یک حکومت شورایی دموکراتیک امثال جرج بوش و سارکوزی و ملک عبداله نه تنها قدرت و شکوتی نداشته باشند، بلکه همراه کلیه نوکران و دست نشاندگان دزد و فاسدشان در شورای همکاری خلیج فارس و سایر برادرانشان در تمام نقاط جهان به اتهام جنایت علیه بشریت به پای میز دادگاه فراخوانده شوند.
بدین سان مقوله ی سیاست و مشارکت سیاسی نه تنها یک حق و مفهوم انتزاعی و کلی بلکه وظیفهای خوشایند و ضروری و مفید برای هر چه بهتر تعیین کردن سرنوشت انسان تبدیل خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر