شنبه، دی ۴

کار برده‌سان

حدود هزار نفر از کارگران راه آهن در ایستگاه مرکزی تهران به خاطر دستمزدهای معوقه ی چندین ماهه خود دست به تجمع زدند و خواستار رسیدگی به وضعیت خود شدند که با حمله ی نیروهای انتظامی مواجه و حود 20 نفر از آنان دستگیر شدند.

تعداد بسیار زیادی از کارگران مخابرات راه دور شیراز برای چندمین بار به خاطر دستمزدهای معوقه خود دست به تجمع زدند و..

کارگران لوله‌سازی خوزستان به خاطر دستمزدهای معوقه خود دست از کار کشیدند و...

این سه خبر فوق که در بیشتر خبرگزاری‌ها انعکاس یافتند تنها مشت نمونه از خروار هستند. کمتر کارگر و زحمتکشی را در ایران می‌توان سراغ داشت که حقوق را سر وقت دریافت کرده باشد. این مصیبت سراسری آنچنان تاثیرات مخرب و ویرانگری بر ذهن و روحیه مزدبگیران کم درآمد به جا گذاشته است که بی‌اغراق می‌توان آن را به زجزکشی تشبیه کرد. کرامت و شخصیت آنان را به طور کامل لگدمال و خانواده‌های آنها را مستاصل و از هم می‌پاشد. کودکان آنها بار شدیدترین تحقیرها و عقده‌های ناشی از نداری را تحمل می‌نمایند و به این خاطر در معرض بدترین آسیب ‌ها و نارحتی‌های جسمی و روحی هستند. فروش جناس و لوازم بدردنخور داخل خانه، قرض و قوله از هر دوست و همسایه و فامیل و خریدهای نسیه و بعضا گرانتر از حدمعمول و... به کار روزمره کارگران و سایر مزدبگیران تبدیل شده است.

اینان از خود سوال می‌کنند با این همه کار، این مقدار بدبختی چرا؟

به راستی در چند نقطه از جهان سرمایه‌داری می‌توان چنین وضع اسف‌باری را شاهد بود؟ حتا در کشورهایی که فاقد دولت مرکزی، در محاصره‌ی اقتصادی و درگیر قحطی و خشکسالی و جنگ داخلی و زلزله و نسل‌کشی( افغانستان، هاییتی، فلسطین و اتیوپی و سومالی و سودان و...)هستند نیز، دستمزد کارگران خود را با این میزان تاخیر (4، 8 یا 18 ماه) پرداخت نمی کنند! اما در هفدهمین اقتصاد جهان (ادعای بهمنی رییس بانک مرکزی شرق 6 آذر 89) این اتفاق هر روزه در ابعاد میلیونی صورت می‌گیرد بدون اینکه هیچ یک از مسولان مربوط اقدام عاجلی صورت دهند؟

بعد از این مقدمه نسبتا طولانی باید به این موضوع پرداخت که کارفرمایان، مسولان، مدیران دولتی و صاحبان شرکت ها و موسسات اقتصادی در یک وحدت نظر کاملا طبیعی و هماهنگ می‌گویند: چون در محاصره و بحران هستیم و فعلا کالاها خوب فروش نمی‌روند و وضع خراب است نمی‌توانیم دستمزدها را به موقع پرداخت کنیم. هر کسی ناراحت است استعفا دهد و برود. هر کسی هم که می‌ماند باید صبر کند!!

به نظر ما این می‌تواند مقدار کمی از بیان یک حقیقت باشد آن هم وجود یک بحران گسترده اقتصادی بر ارکان کل سیستم سرمایه‌داری است. ولی مسلما در پیدایش، گسترش و ابعاد وحشتناک آن مردم ایران به خصوص کارگران و سایر دستمزدبگیران فقیر هیچ نقشی نداشته و خود از قربانیان بی‌پناه آن هستند.

ما با شما در شماره‌های گذشته جهان نوین (مثلا مقاله شماره 6 مقاله تهاجم سرمایه ، شماره 7 سرمقاله و...) به چند و چون و ابعاد تحمیلی این بحران اشاره کرده‌ایم. اما بطور خلاصه باید یادآوری کرد نظام سرمایه‌داری برای خلاصی از بحران فزاینده‌ی خود باید مفرهای مختلفی را بیابد تا در نهایت بتواند بار این بحران را بر روی دوش نحیف کارگران و زحمتکشان بیاندازد و سودآوری سرمایه را تضمین نماید برای اینکار فقط می‌خواهد و می‌تواند از دستمزدهای ناچیز فرودستان کاسته بر شدت وحدت کار بیافزاید و امثلهم...

توجه کنید:

حمید حاجی عبدالوهاب معاون وزارت کار در گفت‌وگویی با خبرگزاری مهر اعلام کرد: نظام حقوق روزمزدي به کارمزدي تغيير خواهد کرد. وی با تاکید بر برنامه‌ریزی دولت در راستای کاهش حضور فیزیکی افراد گفت: امروز يکي از معضلات کشور فربه بودن دولت است. تغيير نظام روزمزدي به کارمزدي و همچنين عدم اعتقاد به 8 ساعت کار روزانه، در اسلام نيز سفارش شده است. دنيا نيز به اين موضوع توجه دارد. اين مساله صرفا مربوط به دولت نيست که بگویيم کارمندان دولت بيايند و وارد اين سيستم شوند، چون پولي که دريافت مي‌کنيم از منابعي چون مردم و از طريق ماليات، درآمد ملي و نفت است که به ما پرداخت مي‌شود. همانطور که توقع داريم وقتي فردي را در قالب نيروي کار ساختماني و براي تميز کردن منزل استخدام مي‌کنيم بايد خوب کار کند تا به وي مزد بپردازيم، هر کسي که کار کرد پول بگيرد نه اينکه افراد کار نکنند و پول دريافت کنند. حال اگر ما به اين سمت برويم آنوقت دولت کوچک و با کارايي بالا نيز معنا پيدا مي‌کند.

آری اصل ماجرا این است که نظام سرمایه‌داری ایران در غیاب تشکل‌های فراگیر توده‌ای، تمام هست و نیست کارگران را آماج حملات بیرحمانه خود قرار داده است. نتیجه‌ی کار هم روشن است: کار شدید با کمترین دستمزد، ساعات کار طاقت‌فرسا و طولانی و شدت بی‌سابقه بدون بیمه و هر گونه تامین اجتماعی و امثالهم و...

و این به منزله‌ی برده‌داری آن هم از نوع قرن بیست و یکمی آن است. سرمایه‌داری ایران برای این مهم در تدارک قانون کاری است که قانون کار ضدکارگری کنونی پیش آن مترقی محسوب می‌شود؟!

در این سیستم قرار است کار خانگی (آن کاری که بدون هیچ نظارتی در خانه و عمتا توسط زنان و کودکان با کمترین دستمزد)، کار کنتراتی و قرارداد بسیار موقت، از شمول بیمه خارج شدن واحد های تا حد200 کارگر و ... به مثابه یک خون جدید وارد حیات ننگین سرمایه در ایران شود. به راستی که سرمایه‌داری در میان خون و کثافت زاده شده و رشد می‌کند.

رییس پلیس اداره ی مبارزه با مواد مخدر می گوید: برای معتادین و قاچاقچیان خرده فروش در اطراف شهرهای بزرگ اردوگاه‌های کار شدید ساخته خواهد شد و به سخت‌ترین شکل ممکن و برای عبرت گیری!؟ و اصلاح، به کار کشیده خواهند شد.

ما به مساله اعتیاد و سابقه‌ی برخورد و برنامه‌های سی و چند ساله و چند و چون آن فعلا نمی پردازم. علی‌رغم غیرانسانی بودن این سیاست در تمام ادوار، مساله این است که چنین سیاست‌هایی و با این بیکاری گسترده حدود 15 درصد، عده‌ای دیگر با بیگاری و دستمزدهای بسیار اندک، البته اگر دستمزدی بدهند،. ؟؟؟ فشار مضاعفی را بر طبقه کارگر و این انسان‌های نگون‌بخت و مستاصل وارد خواهد کرد. سرمایه‌داری ایران به برده‌داری تمایل دارد و آن را راه‌حل مطلوب می‌پندارد!!

تا این جای قضیه ما با یک واقعیت تلخ روبرو شدیم: نظام سرمایه‌داری به چیزی بجز خانه خرابی تمام عیار و تبدیل کارگران و زحمتکشان به مشتی برده‌ی بی‌حقوق رضایت می ‌دهد. حال چه باید کرد؟

آیا برای نجات از وضعیت کنونی می‌توان به قانون اساسی یا قانون کار متوسل شد؟ آیا حتا به فرض مترقی بودن قانون، مادامی که مردم نقشی در اجرای آن نداشته باشند و یا تشکلی مستقل، ناظر بر اجرای آن نباشد، می‌توان به قوانین و نظام حقوقی متوسل شد و از آن برای کاهش آزار زحمتکشان سود برد؟ اصولا بدون حضور مستمر تشکل‌های کارگری و نمایندگان انتخابی آنان، بدون آزادی بیان و نشر و... با بی‌حقوقی مفرط کنونی کدام قانون کارگری به کارفرمایان تحمیل خواهد شد؟ و چگونه؟ بهترین قانون هم بدون حضور زحمتکشان و نظارت آنان در مراحل تدوین تا اجرا، کاغذ باطله‌ای بیش نیستند.

نمونه های بسیاری می‌توان آورد که این مدعا را ثابت می‌کند. مثلا در رابطه با بحث دستمزدهای عقب‌افتاده و طلب کارگران تا جایی که می‌دانیم قانون کار و وزارت کار و... حداقل مخالفت ظاهری ندارند. پس چرا کارگران لاستیک البرز، شهرداری آبادان، قزوین و کردستان و آذربایجان و... به حقوق حقه خود دست پیدا نمی‌کنند؟

ما فکر می‌کنیم به جای فقط توسل به قانون کار در وهله‌ی اول باید به آگاهی و توان و اتحاد کارگران و به آزادی تشکل‌های مستقل کارگری باور و تکیه داشت. مثلا در مورد مساله‌ی دستمزدهای معوقه، تمام مزدبگیران باید آن را مساله یکایک خود بدانند (امری که تا به حال و متاسفانه صورت واقعی به خود نگرفته است.)

کارگران معلمان پرستاران، بازنشستگان و... علی‌رغم مبارزات گسترده‌ای که داشته‌اند ولی از هیچ یک از بخش‌های دیگر و همکاران خود حمایت لازم را نکرده‌اند. این مبارزات به وسعت تمام ایران، اما به صورت تک واحدی انجام شد. واین یک نقص جدی و یکی از دلایل ناکامی آن بوده است. آیا آنان خواست‌ها و سوال‌های خود را برای جمع‌آوری قوا هماهنگ و یک پارچه کرده‌اند؟ آیا بی‌وقفه و مستمر کارگران در محل کار خود نمی‌توانند از مسولین و مدیران سوال کنند و آنها را وادار به پاسخ‌گویی شفاف کنند؟! آیا کارگران فولاد سپاهان مبارکه و ذوب‌آهن اصفهان ،صنام، صبا باتری، ایرانخودرو، سایپا، نساجی مازنداران، شهرداری بندرعباس، تراکتورسازی و ده‌ها کارخانه‌ی بزرگ دیگر نباید خواستار انحلال باشگاه حرفه‌ای ورزشی با آن مخارج و حقوق و دستمزدهای باورنکردنی و نجومی چند صد میلیونی بازیکنان و مربیان آن شوند؟ در شرایط کنونی فرزندان کارگران از داشتن حتا یک دوچرخه‌ی خوب، استخر شنا، زمین و لباس ورزشی و ... محروم هستند. فایده‌ی این همه هزینه برای کارگران و زحمتکشان چیست؟* احمد توکلی گفته است یکی از مدیران خصوصی بانک‌ها سالی 600 میلیون تومان حقوق می‌گیرد. (امید جوان 29 آبان) اگر بحران اقتصادی وجود دارد که دارد پس چرا برای مدیران و شورای ایرانیان خارج از کشور هیچ گونه (اعتراف کیهان 80 میلیارد تومان خرج برگزاری همایش ایرانیان خارج کشور شده است.

برای این ولخرجی‌ها مانع و محدویتی وجود ندارد. برای ساخت فیلم ملک سلیمان، دولت چند میلیارد کمک مالی کرده است. پس چرا کارگران نباید خواستار تخصیص این پول‌ها برای بهبود وضعیت دشوار خود شوند؟ آیا ظرف قانون کار فعلی ظرف مناسبی برای بیان این امور است؟

واقعیت این است که تمام این ولخرجی ‌ها از کیسه‌ی کارگران و زحمتکشان و با مجوزهای قانونی صورت می‌گیرد و کارگران پراکنده و بدون تشکل حتا قادر نیستند.تصمیم و اراده ی خودر را برای آینده‌ی روشن فرزندان‌شان به گوش تمام دوستان و همکاران خود برسانند.

-------------

* در آینده در رابطه با دستمزدهای معوقه و به عنوان یکی از سرفصل‌های گرفتاری و همچنین مطالبات و خواست‌های کارگران مطالب دیگری خواهیم داشت. همین جا از تمام فعالین کارگری و... تقاضا داریم پیشنهادات خود و نظرات و راهکارهای خود را ارائه نمایید.

هیچ نظری موجود نیست: