پس از خلاصی نظام جهانی سلطه از لشكركشی به عراق، اكنون به نظر میرسد كه به تدریج نظامیان كشورهای سرمایه داری میخواهند افغانستان را ترك كنند و خود را از چنگ جنگ ده ساله در این كشور خلاص كنند. در آخرین موضعگیری، امریكا اعلام كرده است كه ظرف یك سال آینده (30 می) هزار نظامی خود را از آن كشور خارج خواهد كرد. كشورهای انگلیس و فرانسه و آلمان نیز در متابعت از امریكا و به فراخور حال، اعلام كرده اند كه در آینده ای نزدیك نیروهای خود را از آن كشور خارج خواهند كرد. اما هم زمان نیروهای نظامی این كشورها كه گویا نمیتوانند بدون جنگ، روزگار بگذرانند، در جنگ لیبی درگیر شده و زمزمه دخالت در ناآرامیهای سوریه، هر روز بیشتر به گوش میرسد.
بحران سرمایهداری جهانی پس از یك دوران شدت، به صورت آرام ادامه دارد. نظام سرمایهداری جهانی، همچنان ناتوان از حل بحران است و باز هم به صورت ناآرامیها در یونان و اسپانیا خود را نشان میدهد و احتمال گسترش مجدد آن در سایر كشورهای اروپایی زیاد است. ركود اقتصادی و بیكاری فزاینده ادامه دارد. تركیدن حباب قیمتهای مسكن كه سرآغاز این بحران در سال 2008 بود، همچنان لاینحل باقی مانده است و با تزریق پولهای كلان در اقتصادهای بیمار، بار دیگر این بحران را با شدت بیشتر در آیندهای نزدیك نوید میدهد و میرود تا كل اركان نظام سرمایهداری را به چالش جدی بكشاند.
این بحران آن چنان شدید است كه دولتهای به ظاهر دموكرات و جناحهای مثلا غیر نظامی سرمایهداری را كه سعی در ارائه چهرهای صلحطلب از خود دارند، به ضرورت مقابله با بحرانهای اضافه تولید و بیكاری فزاینده، وادار میكند و آنان را مجبور میكند هر روز به حادثهجویی در گوشه و كنار جهان دست بزنند و به بهانههای مختلف به این یا آن كشور لشكركشی كنند تا شاید بحران را مخفی كرده و یا از سر بگذرانند.
سركوب مردم از جانب حكومتهایی همانند لیبی و سوریه امر جدیدی نیست و با دخالتهای نظامی ارتشهای ناتو هم، این كشورها به آزادی و دموكراسی نمیرسند؛ چنانكه دو كشور عراق و افغانستان پس از حمله نظامی، شرایطی بهتر از قبل ندارند و حكومتهای دست نشانده قدرتهای نظامی در بسیاری از زمینهها، عقبماندهتر از حكومتهای قبلی هستند. بهخصوص در عراق فعلی، حكومت روی كار آمده در زمان تسلط امریكا، بنیادگرایانی هستند كه در كشتار مردم، دست كمی از صدام ندارند. اما كشورهای تجاوزگر كه برای حل بحران های خود چارهای جز نظامیگری ندارند، هر بار به بهانهای سعی در راهاندازی جنگ میكنند و با ویران كردن كشوری، زمینهی سرمایه گذاریهای آیندهی خود را فراهم میكنند.
هوشیاری مردم منطقه باید در این باشد كه از جابه جایی قدرت و تضعیف قدرت مسلط قدیم، هرچه بیشتر در جهت ایجاد و انسجام نهادهای مردمی و تشكلهای صنفی و سیاسی و هم چنین احزاب مترقی استفاده كنند تا بتوانند در شرایط مختلف، از منافع خود دفاع كنند.
بحران سرمایهداری جهانی پس از یك دوران شدت، به صورت آرام ادامه دارد. نظام سرمایهداری جهانی، همچنان ناتوان از حل بحران است و باز هم به صورت ناآرامیها در یونان و اسپانیا خود را نشان میدهد و احتمال گسترش مجدد آن در سایر كشورهای اروپایی زیاد است. ركود اقتصادی و بیكاری فزاینده ادامه دارد. تركیدن حباب قیمتهای مسكن كه سرآغاز این بحران در سال 2008 بود، همچنان لاینحل باقی مانده است و با تزریق پولهای كلان در اقتصادهای بیمار، بار دیگر این بحران را با شدت بیشتر در آیندهای نزدیك نوید میدهد و میرود تا كل اركان نظام سرمایهداری را به چالش جدی بكشاند.
این بحران آن چنان شدید است كه دولتهای به ظاهر دموكرات و جناحهای مثلا غیر نظامی سرمایهداری را كه سعی در ارائه چهرهای صلحطلب از خود دارند، به ضرورت مقابله با بحرانهای اضافه تولید و بیكاری فزاینده، وادار میكند و آنان را مجبور میكند هر روز به حادثهجویی در گوشه و كنار جهان دست بزنند و به بهانههای مختلف به این یا آن كشور لشكركشی كنند تا شاید بحران را مخفی كرده و یا از سر بگذرانند.
سركوب مردم از جانب حكومتهایی همانند لیبی و سوریه امر جدیدی نیست و با دخالتهای نظامی ارتشهای ناتو هم، این كشورها به آزادی و دموكراسی نمیرسند؛ چنانكه دو كشور عراق و افغانستان پس از حمله نظامی، شرایطی بهتر از قبل ندارند و حكومتهای دست نشانده قدرتهای نظامی در بسیاری از زمینهها، عقبماندهتر از حكومتهای قبلی هستند. بهخصوص در عراق فعلی، حكومت روی كار آمده در زمان تسلط امریكا، بنیادگرایانی هستند كه در كشتار مردم، دست كمی از صدام ندارند. اما كشورهای تجاوزگر كه برای حل بحران های خود چارهای جز نظامیگری ندارند، هر بار به بهانهای سعی در راهاندازی جنگ میكنند و با ویران كردن كشوری، زمینهی سرمایه گذاریهای آیندهی خود را فراهم میكنند.
هوشیاری مردم منطقه باید در این باشد كه از جابه جایی قدرت و تضعیف قدرت مسلط قدیم، هرچه بیشتر در جهت ایجاد و انسجام نهادهای مردمی و تشكلهای صنفی و سیاسی و هم چنین احزاب مترقی استفاده كنند تا بتوانند در شرایط مختلف، از منافع خود دفاع كنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر