از هنگام خیزش جدید جنبش كارگری در ابتدای دههی هشتاد مسایل و مشكلات فراوانی چه از جانب دشمنان طبقهی كارگر و چه از جانب دوستان ناآگاه پیش روی این جنبش قرار گرفته است. هر چند كه تا به امروز جنبش كارگری با تمام این موانع برخورد كرده و موفق شده است یكی پس از دیگری این موانع را پشت سر بگذارد. از دستگیریهای صدها نفره گرفته تا محكومیتهای شدید و پروندهسازیها، احضارها و تهدیدها، همه موانع مشهودی بودند كه در برابر این جنبش قرار داشته و دارند.
از سال 1383 تا كنون هیچ زمان زندانها از فعالان كارگری و كارگران فعال خالی نشده است. یكی به زندان رفته و سپس دیگری جایگزین آن شده است. پروندههایی در جریان بوده و هنوز مختومه نشده، پروندهی دیگری باز شده است. از دستگیری كارگران ایران خودرو گرفته تا محاكمه شركتكنندگان روز كارگر سقز كه هنوزتمام نشده بود، دستگیری بیش از هزار نفر از كارگران شركت واحد پیش آمد و هنوز آن پرونده تمام نشده بود، دستگیری بیش از 200 نفر در مراسم روز كارگر 1388 در پارك لاله پیش آمد و ... سپس محكومیتهای كارگران هفت تپه و احضارها و دادگاه های فعالان یكی پس از دیگری.
اما جنبش كارگری همهی آنها را با سربلندی گذرانده است و هیچ گاه در برابر این فشارها كمر خم نكرده است و در آینده نیز آماده پرداختن هزینههای بیشتر است و به این سادگیها از میدان بیرون نخواهد رفت.
همگان میدانند كه خواست به حق كارگران، به دست آوردن حق ایجاد تشكلهای مستقل و دفاع از یك زندگی شرافتمندانه انسانی، امری نیست كه با بگیر و ببند خاموش شود و كسی نمی تواند جلوی حركت پیش رونده آن را سد كند، هرچند پرهزینه باشد. زیرا هزینههای بیشتر، با آنكه سرعت حركت جنبش كارگری را كندتر میكند، اما آن را پختهتر و عمیقتر نیز میكند. اما به قول آن مبارز قدیم:
باكم از تركان تیرانداز نیست
طعنه ی تیر آورانم میكشد
به موازات پیشرفت جنبش كارگری، عدهای از افراد و گروههایی كه به ظاهر دوست هستند، ولی سالها اقامت در خارج از كشور آنان را به فرقههایی با گرایشات نه چندان مختلف تبدیل كرده است، هریك سعی میكنند با یاركشی از درون این جنبش، برای مقابله با رقبای خود استفاده كنند. هر چند تیر آنان، كه به دنبال دار و دسته سازی هستند، در موارد متعددی به سنگ خورده است و آخرین آن، اعلام استقلال یكی از گروههای داخل بود كه تا كنون برخی از فرقههای خارجنشین تلاش كرده بودند آن را وابسته به خود اعلام كنند (نگاه كنید به نامه مظفر فلاحی از اعضای سابق انجمن كارگری جمال چراغ ویسی، عنوان مطلب: مشکلات وبلاگ انجمن چراغ ویسی).
این اعلام استقلال را باید به فال نیك گرفت و امیدوار بود این گروه نیز عدم مداخله در امور سایر تشكلها را، سرلوحه ی كار خود قرار دهد و با برخوردهای شفافتر، به مبارزات خود برای احقاق حقوق كارگران و زحمتكشان ادامه دهد.
اما گویا این گروههای چندنفره، از پا نمینشینند و سالها اقامت در خارج، آنان را به كلی از بینش واقعی نسبت به مسایل داخلی بیگانه كرده است. در یكی از آخرین دخالتهای بیمورد، یكی از این فرقهها به فعالان داخلی هشدار داده بود كه مواظب باشید(!) تندروی نكنید(!) به دام جنبش سبز نیافتید(!) خودتان را به كشتن ندهید(!) و... در حقیقت سرود یاد مستان داده بود؛ غافل از آنكه كسانی كه بیش از سی سال است در سختترین شرایط برای آزادی مبارزه كردهاند و با ترفندهای مختلف جناحهای سرمایهداری آشنائی دارند، در مقابله با چالشها، هرچند افتان و خیزان، اما راه را بهتر میشناسند.
آنها به طرفداری از بیانیه هفت تپه و مزایای آن بر بیانیه هفت گروه قلمفرسایی كرده بودند. سپس در یكی از نوشتههای خود، گروههای کارگری داخلی را به دو بخش ”خرده بوژوا و كارگری“ تقسیم كرده و در این تقسیمبندی، سندیكای واحد را جدا از سندیكای هفت تپه و كانون مدافعان را ”ان جی او“ و خرده بوژوا و دیگران را نیز، هر یك به لقبی مفتخر کرده بودند. غافل از آنكه اختلاف سندیكای هفت تپه و سندیكای شركت واحد، اختلاف دو برادری است كه از یك پدر و مادر متولد شدهاند و به زودی و به راحتی، حل خواهد شد. آنان هر دو محصول جنبش كارگری و تلاش های بیوقفه ی كارگران فعال و فعالان كارگری هستند و اگر شما بیمورد مداخله نكنید، هیچ مشكلی وجود ندارد. فعالان داخلی با یكدیگر اختلاف نظر دارند، این ضرورت پیشرفت است. آنها به یكدیگر انتقاد میكنند، بحث و بررسی میكنند، اما برای حل اختلاف خود، نیازی به مداخلهی خارج گود نشینان ندارند. همه عاقل و بالغ هستند و مسایل را درك میكنند.
امضا كنندگان بیانیه هفت تشكل، به هیچ عنوان سندیكای هفت تپه را جدای از خود نمیدانند و سندیكای هفت تپه نیز، خود را جدای از آنان نمیداند. چگونه است كه هیچ كدام به نقد بیانیهی دیگری نمیپردازند و همگان در پخش اطلاعیههای یكدیگر همكاری میكنند و از اطلاعیههای یكدیگر، پشتیبانی می كنند، اما متولیان خود خوانده، بیانیه های آنان را، جدایی دو دیدگاه طبقاتی و اختلاف طبقات كارگری/خرده بورژوایی میدانند و دهها تفسیر از این دست را ارائه میدهند؟
ما در وجه اول خوشحال میشویم كه بدانیم این دوستان كه به هر دلیل، اقامت در خارج را برگزیدهاند و در كشورهایی زندگی میكنند كه تشكلها آزادند، تا به حال چند كارگر را متشكل كرده و چه خدماتی به كارگران آن كشورها یا حداقل كارگران مهاجر كردهاند و در مبارزات كارگران آن كشورها تا چه میزان شركت داشتهاند؟ در این زمینه دست آوردهای خودشان را برای كارگران ایران بنویسند كه بسیار مفید خواهد بود. زیرا حداقل وظیفهی اصلیشان، متشكل كردن كارگران در محیط زندگی و كار خودشان است و تفاوتی میان ملیتهای مختلف نیست و اگر این دوستان در این امر توفیق داشته باشند، به طور حتم در گسترش جنبش كارگری ایران و یافتن متحدانی در سایر كشورها موفقیت بزرگی نصیب كارگران فعال و فعالان كارگری در داخل كشور خواهد شد. این وظیفهی خطیر و بزرگی است كه بر عهدهی این دوستان مقیم كشورهای خارج است تا از این طریق، به جنبش كارگری در داخل كمك كنند.
باید به این گروهها كه آنان را بیشتر دوست ناآگاه میدانیم، توصیه شود كه با ذرهبین به دنبال پیدا كردن اختلاف در درون گروههای داخل نباشند و به جای آن، به وظایف خود بپردازند كه همانا حمایت از جنبش كارگری داخل و ارتباط آن با سایر بخشهای كارگری در سراسر جهان است. تلاش نكنند تا فرقهگرایی ِصد فرقهی محصول مهاجرت را، به درون جنبش كارگری رسوخ دهند كه البته فعالان داخلی تا به حال، آگاهتر از آن بودهاند كه به این دامها گرفتار شوند. اگر واقعا دوست هستند، تلاش كنند تا وحدت را در این جنبش نو پا دامن زنند كه حركت متحدانه فعالان كارگری در داخل، بسیاری اختلافات نظری آنان را در آینده حل خواهد كرد.
البته فعالان داخلی به دنبال وحدت صوری و ظاهری نیستند و از اختلاف نظرها به خوبی آگاهند و آن را لازمهی رشد و گسترش میدانند. به همین جهت تلاش میكنند تا اختلافات را یك به یك و معقولانه و در یك فضای گفت و شنود حل كنند. با روشن شدن هر اختلاف، زمینههای حل آن فراهم میشود و با حل هر اختلاف، انسجام و وحدت گسترش مییابد. این ضرورت حركت متحدانه مردمی است تا به حقوق از دست رفتهی خود برسند. جنبش كارگری اكنون فراتر از گروهها و محفلهای چند نفره است. باید این مساله باور شود و به جای یاركشی و فرقهگرایی، به حركت عظیم رو به گسترش كارگران، زحمتكشان، زنان، دانشجویان و همهی اقشار تحت ستم بپردازیم كه برای رسیدن به جامعهی بهتر، راهی جز این نداریم.
فرقهگرایان بدانند كه اگر به فرض محال، موفق شوند عدهای را از جنبش كارگری جدا كنند، آنها را جذب خود نخواهند كرد، بلكه آنان را به دامان رفرمیستها و سرمایهداران میاندازند. پس لازم است آگاهانهتر حركت كنند.
ما اطمینان داریم كه وحدت جنبش كارگری، روز به روز در حال گسترش بوده و خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر