کشور اسرائیل نماد قدرت، عظمت و ثبات سرمایهداری در 60 سال گذشته بوده است. این کشور با حمایتهای بیدریغ قدرتهای پیروز جنگ جهانی دوم، به خصوص اردوگاه ناتو، شکل گرفت. اسرائیل که طی قراردارد بالفور، با واگذاری فلسطین به یهودیان بازمانده از جنگ تشکیل شد و به طور کلی به وسیلهی تسلیحات و تدارکات اروپا و امریکا شکل گرفت، نمادی از وحدت کلی جهان سرمایهداری بود.
این کشور آن چنان مورد حمایت نظام سرمایهداری جهانی بود که با وجود کوچکی سرزمین و تعداد کم جمعیت (در جنگ 1948 حدود یک میلیون جمعیت داشت و در 1967 دو میلیون) توانست بر ارتشهای اعراب با بیش از یک صد میلیون نفر جمعیت (در آن زمان) به راحتی پیروز شود و برای مدت 60 سال، به دژ تسخیرناپذیر سرمایه در منطقه تبدیل شود و با قدرت نظامی خود، کل منطقه را در وحشت قرار دهد. این کشور با کاربرد و امتحان پیشرفتهترین سلاحها در 60 سال گذشته و در اختیار داشتن آن سلاح ها، همواره نشان داده است که متخصصترین افراد را در کل نظام سرمایهداری در زمینه جنگ و کشتار به استخدام در میآورد. زبدهترین نیروهای آدمکش و به اصطلاح نوابغ جنگی آموزش دیده در ویتنام و الجزایر و سایر مستعمرات، بازجو و شکنجهگرهای دوره دیده و با تجربه، به استخدام این کشور در آمدند و پیشرفته ترین سلاحهای جهان سرمایهداری و ناتو، در این کشور به کار گرفته شدند. موشکهای پاترویت و موشکهای ضد موشک برای اولین بار در جنگ 1991 خلیج فارس، توسط این کشور و امریکا، همزمان به کار گرفته شد. پیشرفتهترین هواپیماهای جنگی، ابتدا در این کشور و بر ضد همسایگان آن به کار برده میشود مانند هواپیماهای F16 و F18 و... انحصارت سرمایهداری و شرکتهای بزرگ نفتی و صنعتی، پیشرفتهترین بخشهای صنایع و دستآوردهای خود را در اختیار این کشور قرار داده اند. این کشور، بارها به عنوان نمونهی دموکراسی و پیشرفت، مورد تجلیل متخصصان جامعه شناس سرمایهداری قرار گرفته است. احزاب در این کشور ”آزاد“ اند و به اصطلاح پارلمان چند حزبی برقرار است. به نظر میرسید که اسرائیل، به لحاظ داخلی، از ثباتی آهنین برخوردار است.
اما به یکباره در تظاهرات اخیر این کشور، مشخص شد که بخش عظیمی از مردم اسرائیل خواهان تغییرات اساسی در این کشور بحرانزده هستند. (تظاهرات میلیونی علیه نتانیاهو، همشهری 13 شهریور 90) بیکاری در این کشور که سالها پنهان شده بود، رقم بالایی دارد. علاوه بر آن، گرانی و فاصله طبقاتی و وجود اقشار تهیدست و محروم از امتیازات، بسیار زیاد است. هرچند این کشور، به خاطر آنکه که در 60 سال گذشته دائم در جنگ و ستیز با همسایگان خود بود و بیکاری آشکاری نداشت و به برکت کمکهای بیدریغ جهان سرمایهداری، توانسته بود مشکلات اقتصادی خود را پنهان کند، اما این پنهان کردنها، نتوانست برای مدت زیادی دوام آورد و خورشید را همواره پشت ابر نگه دارد.
جالب است که نیروهای مخالف و آنان که سازماندهی این تظاهرات را برعهده دارند، احزاب سنتی کارگر و یا چپ نیستند، بلکه نیروهای جدید و جوانی هستند که خواهان صلح با اعراب (صلح اکنون!) و زندگی مساوی در کنار فلسطینیان هستند. اتحادیههای کارگری مستقل و مردم آزادیخواه هم، از مشارکت کنندگان در این تظاهرات هستند که اغلب در دهههای اخیر، پس از فروپای شوروی سابق، به این کشور کوچ کردهاند. در حقیقت نیروهای جدید برابریخواه و آزادیطلب هستند که علیه نظام نابرابر سودطلب اسرائیل ایستادهاند و نوید دنیای نو را در این سوی جهان میدهند؛ چرا که اسرائیل، این دژ تسخیرناپذیر سرمایهداری در 60 سال اخیر و پس از جنگ جهانی دوم، همواره مدافع دیکتاتورهای منطقه و نیروهای ارتجاعی اعراب وغیر اعراب در خاورمیانه بودهاست و چماق سرکوب کلیهی نیروهای آزادیخواه منطقه در 60 سال گذشته به حساب میآمده است. هرجا که نیروهای ارتجاعی دچار مشکل شدهاند، این اسرائیل بوده است که قبل از همه، به کمک و همراهی با نیروهای ارتجاعی اقدام کرده است.چه کسی است که نداند اسرائیل، پدر بنیادگرایی منطقه است و اساس بنیادگرایی یهودی و پایه گذار بنیادگراییهای دیگر منطقه بوده است.
تزلزل اسرائیل، نوید تزلزل بنیان غیراستوار سرمایهداری را میدهد. برهمهی آزادیخواهان جهان است که از مبارزات مردم اسرائیل در برابر دولت و حکومت تا دندان مسلح و بنیادگرای اسرائیل، حمایت کنند.
اما به یکباره در تظاهرات اخیر این کشور، مشخص شد که بخش عظیمی از مردم اسرائیل خواهان تغییرات اساسی در این کشور بحرانزده هستند. (تظاهرات میلیونی علیه نتانیاهو، همشهری 13 شهریور 90) بیکاری در این کشور که سالها پنهان شده بود، رقم بالایی دارد. علاوه بر آن، گرانی و فاصله طبقاتی و وجود اقشار تهیدست و محروم از امتیازات، بسیار زیاد است. هرچند این کشور، به خاطر آنکه که در 60 سال گذشته دائم در جنگ و ستیز با همسایگان خود بود و بیکاری آشکاری نداشت و به برکت کمکهای بیدریغ جهان سرمایهداری، توانسته بود مشکلات اقتصادی خود را پنهان کند، اما این پنهان کردنها، نتوانست برای مدت زیادی دوام آورد و خورشید را همواره پشت ابر نگه دارد.
جالب است که نیروهای مخالف و آنان که سازماندهی این تظاهرات را برعهده دارند، احزاب سنتی کارگر و یا چپ نیستند، بلکه نیروهای جدید و جوانی هستند که خواهان صلح با اعراب (صلح اکنون!) و زندگی مساوی در کنار فلسطینیان هستند. اتحادیههای کارگری مستقل و مردم آزادیخواه هم، از مشارکت کنندگان در این تظاهرات هستند که اغلب در دهههای اخیر، پس از فروپای شوروی سابق، به این کشور کوچ کردهاند. در حقیقت نیروهای جدید برابریخواه و آزادیطلب هستند که علیه نظام نابرابر سودطلب اسرائیل ایستادهاند و نوید دنیای نو را در این سوی جهان میدهند؛ چرا که اسرائیل، این دژ تسخیرناپذیر سرمایهداری در 60 سال اخیر و پس از جنگ جهانی دوم، همواره مدافع دیکتاتورهای منطقه و نیروهای ارتجاعی اعراب وغیر اعراب در خاورمیانه بودهاست و چماق سرکوب کلیهی نیروهای آزادیخواه منطقه در 60 سال گذشته به حساب میآمده است. هرجا که نیروهای ارتجاعی دچار مشکل شدهاند، این اسرائیل بوده است که قبل از همه، به کمک و همراهی با نیروهای ارتجاعی اقدام کرده است.چه کسی است که نداند اسرائیل، پدر بنیادگرایی منطقه است و اساس بنیادگرایی یهودی و پایه گذار بنیادگراییهای دیگر منطقه بوده است.
تزلزل اسرائیل، نوید تزلزل بنیان غیراستوار سرمایهداری را میدهد. برهمهی آزادیخواهان جهان است که از مبارزات مردم اسرائیل در برابر دولت و حکومت تا دندان مسلح و بنیادگرای اسرائیل، حمایت کنند.
۱ نظر:
«پدر بنیادگرایی منطقه است و اساس بنیادگرایی یهودی و پایه گذار بنیادگراییهای دیگر منطقه بوده است» بنظر می رسد این نگاه نوعی مبرا کردن مرتجعین و بنیاد گرایان مسلمان است، که اسرائیلیان نمی توانند چندان پدری در حق آنان کرده باشند.
به نظر می رسد پرداختن به خصلت سرمایه داری این کشور و فجایعی که تا به حال ایجاد کرده است برای خرکت عدالت طلبانه مردم و حمایت آزادی خواهان دنیا کافی است. با درود به تلاش درستی که می کنید.
ارسال یک نظر