پنجشنبه، شهریور ۲۵

دروغ هرچه بزرگ‌تر، باور ناپذیرتر

بعد از اعتصاب غذای طولانی زندانیان سیاسی که به­ خاطر بدرفتاری و اعمال فشارهای سنگین و طاقت­ فرسا، که به آنان و خانواده‌های آنان صورت می­ گرفت و اخبار آن در سطح جهان و تمامی رسانه‌ها مطرح شد، رییس زندان­ بانان جمهوری اسلامی در گفت­ وگویی با ایسنا گفت: ”در طول این مدت بالغ بر 100 زندان را دیده‌ام و می‌توانم ادعا کنم اکثریت قریب به اتفاق زندانیان، اگر نگویم صد در صد، 99 درصد زندانیان، از رفتار زندان‌بانان گله ندارند. و بخشی گله‌ها در مورد فضاست ...“ او ادعا می‌کند موارد بی‌انضباطی !؟ و عدم رعایت مقررات، به ندرت اتفاق می­ افتد.(شرق ص 2، 27 خرداد 89)

برای ما روشن است که چگونه و با بازدید یک مسئول و در غیاب کمیته نظارتی مردمی بر امور زندان‌ها و جو سانسور بر امور زندان‌ها و خود سانسوری شدید مطبوعات و این رادیو و تلویزیون، می‌توان اسرار واقعی و روند امور وقایع را در داخل بندها و در ضمن بازجویی و... و در مواقع تنبیهات پی برد و به این ارقام و آمار رسید. اما اگر بازدید گسترده و مرتبی هم وجود داشته باشد، حتما صوری است و البته فکر همه­ چیز از قبل شده است. پس با اطمینان خاطر می­گویم شما 100درصد راست نمی­ گویید و اما دلایل:

تا به­ حال تعداد بسیار زیادی از زندانیان سیاسی و عادی، بعد از بیرون آمدن از جهنم بازداشتگاه‌ها و توصیف و توضیح شرایط داخل زندان‌ها، پرده از شکنجه‌ها و اوضاع وحشتناک و اسف‌بار زندان‌ها در مورد تغذیه و بهداشت و درمان و ملاقات و... برداشته‌اند. اینان را در همه­ جا و به­ وفور می‌توان دید. اگر یک­بار هم به هر دلیلی به کلانتری و... سر زده باشید، متوجه شده‌اید که مشت نمونه خروار است و رفتارهایی را مشاهده کرده‌اید که وجدان هر بیننده و شنونده‌ای را متاثر می­سازد. نمونه بارز آن هم اعتصاب غذای اخیر زندانیان سیاسی اوین است. زندانیانی که خود در بدترین شرایط به سر می‌برند، باید دیوانه باشند که بخواهند با اعتصاب غذای تر و یا خشک، خویش را ضعیف‌تر و نحیف‌تر کنند؟ در شرایطی که برای مراجعه به درمانگاه، حتا برای معالجه دندان­درد و سرماخوردگی باید از هفت خان رستم عبور کنند، چرا باید در شرایط حداقل مناسبات و اوضاع انسانی، ریسک به­ خطر انداختن سلامتی خود و نگرانی خانواده ­ها را بپذیرند؟

بخش قابل توجهی مردم ایران، به طور مستمر و روزانه با روزنامه‌ها و سایت‌ها و ...در تماس و ارتباط­اند و وقایع و موضوعات سیاسی را دنبال می‌کنند، می‌بینند و می‌شنوند. به­ عنوان مثال، در مورد منصور اسانلو، مجید توکلی، ارژنگ داوودی و... که توسط ماموران و اجیرشدگان آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، در کمتر از 24 ساعت اخبار آن به تمام نقاط دنیا منعکس شد. نمونه آن فیلمی است که چندی پیش از زندان گوهردشت کرج به خارج از زندان درز کرد که نشان می­داد ماموران چه رفتاری با زندانیان دارند. البته به­ خاطر انتقال فیلم به بیرون از زندان، حدود 20 زندانی گوشمالی شدید شدند.

دوران نازی­ها که گوبلز (وزیر هیتلر و مسئول تبلیغات) می‌گفت هرچه دروغ بزرگ­تر باشد، کمتر کسی به آن شک می­کند گذشته است! مردم واقعا می‌فهمند! باور کنید.

همین چند روز پیش بود که 22 نفر از رده­ ها و قسمت­ های گوناگون نیروی انتظامی درگیر در ماجرای کهریزک، (که در سطوح بالا هم از آن به عنوان جنایتی بزرگ یاد می‌شود) محاکمه شدند. دو نفر سرهنگ و چند افسر به­ خاطر بد رفتاری و ... محاکمه شده‌اند. خوب دقت کنید دو نفر با درجه سرهنگی، نه سرباز صفر کیلومتر. یعنی آدم‌هایی آموزش‌دیده و سن و سال­دار. آدم‌هایی حرفه‌ای که مسلما نه یک روزه و نه از روی عصبانیت مرتکب جنایت شده‌اند، بلکه کسانی هستند که آگاهانه، عامدانه و سیستماتیک و سازمان‌یافته و آموزش‌دیده جنایت کرده‌اند. چرا که اصولا پدیده‌هایی همچون ارتکاب جنایت، به زمینه‌ها و مسایل متعدد قدیمی و آموزش ارتباط دارد و کار هر کسی نیست.

خانم زهرا کاظمی، دکتر پور اندرجانی (پزشک وظیفه کهریزک)، زهرا بنی یعقوب و ده‌ها نفر قربانی بی­گناه دیگر، کجا، چگونه و با دستور چه کسانی به قتل رسیده‌اند؟ چرا اعلام شد که آنها خودکشی کرده‌اند؟ چرا هیچ­کس در هیچ­جایی با بحثی قانع‌کننده به افکار عمومی توضیح نداد مسئولین و آمرین قتل­ها چه کسانی بودند؟ چرا مرگ قربانیان بازداشت­گاه کهریزک را فوت بر اثر بیماری مننژیت اعلام کردند؟ دروغ و لاپوشانی برای چه امری و با دستور چه کسی انجام شد؟ چرا به یکی از این سوال‌ها و سوال‌های مشابه پاسخ داده نمی‌شود؟

چرا اجازه داده نمی‌شود که وکیل متهم درتمامی مراحل، به­ خصوص مرحله تحقیقات و بازجویی حضور فعال و تمام و کامل داشته باشد؟

بیشتر متهمان در دادگاه عتراف خود را ناشی از فشار شدید دانسته و آن را مردود عالم کرده‌اند. هزاران مورد تاریخی 32 ساله به­ خصوص از تابستان 1367 موجود است.

از قول وزیر بهداشت و درمان می‌خوانیم نسبت تعداد مسلولان زندانی به کل زندانیان، از نسبت مسلولان جامعه به کل جمعیت، بیشتر است. و 18درصد آنان آزمایش ایدز مثبت داشته­ اند. (شرق 31 مرداد)

می‌دانیم که برای معالجه بیماری سل، بهداشت، تغذیه، نور آفتاب و هوای تمیز از عوامل بسیار تعیین کننده‌ای هستند و خود این بیماری و گسترش آن، آیا نشان نمی‌دهد که زندان‌های ایران در امور فوق تقریبا هیچ امکانی ندارند و از این نظر بسیار پر مخاطره هستند؟ گفته­های آقای اسماعیلی گواه خوبی است: “فضای زندان­ها بسیار کمتر و یک فاصله 50درصدی داریم. با وجود کمبود بودجه و... یک عقب‌ماندگی چند ده ساله داریم.“ (شرق 27 مرداد 89)

مسلولانی که با سایرین در زیر یک سقف با کمترین امکانات نگه­داری می­شوند، علی­رغم کمبود جا و مکان، نبود بهداشت و درمان معمولی، عدم تغذیه مناسب، عدم ملاقات، استرس و ده‌ها بلا و مصیبت و گرفتاری، ”99درصد“ از وضع خود راضی اند و گله‌ای ندارند؟؟!!

در انتها به مسئول زندان­بانان باید بگوییم که به­ فرض محال، حتا اگر تمام سوابق و علایم و امور، گذشته باشند و به شما هم اطمینان 100درصدی داشته باشیم و اگر زندان‌ها و بازداشت­گاه‌های ایران تماما به هتل 5 ستاره تبدیل شده باشند، باز معتقدیم که:
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
حقوق انسانی زندانی، رعایت باید گردد.

هیچ نظری موجود نیست: