پنجشنبه، شهریور ۲۵

روبسپیر فرمان را دیر امضا کرد!

به مناسبت 14 ژوئیه
سالگرد انقلاب کبیر فرانسه


یکی از غم‌انگیزترین سرنوشت‌ها برای انقلاب کبیر فرانسه مراسم خلع روبسپیر و یارانش از کنوانسیون (یا مجلس ملی فرانسه) و سپردن آن‌ها به تیغ گیوتین بود. آنها که انقلابیون راستین و پی­گیری بودند و خواسته‌های دهقانان فقیر و زحمتکشان شهری را نمایندگی می‌کردند، یک دوره انقلاب را به دست گرفتند و بر کنوانسیون مسلط شدند. در دوره حاکمیت آنها (ژاکوبن­ ها) زمین‌های اربابان میان دهقانان تقسیم شد و زمین‌های کلیسا ملی اعلام شد، مالیات‌ها کم شده و زمینه‌ی گسترش صنایع آماده شد و قوانینی در حمایت از نیروی کار به تصویب رسید. ژاکوبن‌ها با فساد اداری مبارزه‌ای خستگی‌ناپذیر داشتند و حتی در این راه افراط نیز کردند. رهبر آنها روبسپیر، یک مسیحی معتقد اما ضدفساد بود و به فسادناپذیر معروف بود. ژاکوبن‌ها در مجلس ملی فرانسه در طرف چپ پارلمان و طرفداران نظم موجود یا ژیروندن‌ها، در سمت راست مجلس می‌نشستند. از آن زمان بود که انقلابیون پی­گیر و مخالف نظم کهن، به ”چپ“ معروف شدند.

سرنوشت غم‌انگیز ژاکوبن‌ها می‌تواند درس عبرتی برای همه‌ی نیروهای مترقی باشد. به­ تدریج تمام نیروهای مخالف ژاکوبن‌ها، که از اقدامات افراطی آنها احساس خطر می‌کردند، با یکدیگر متحد شده و در روز تاریخی 26 ژوئیه 1794 در کنوانسیون، رای به دستگیری روبسپیر و یارانش دادند.

نیروهای ژاندارم تحت فرمان راست­گرایان، در بیرون پارلمان آنها را دستگیر کردند تا به زندان ببرند و سپس محاکمه کنند. اما مردم فقیر، دهقانان و کارگران شهری، که طرفدار روبسپیر بودند، بلافاصله خودشان را متشکل کرده و در آستانه ورود روبسپیر و یارانش به زندان، با محاصره ژاندارم ­ها و فراری دادن‌شان، روبسپیر را به میان مردم و انقلابیون باز گرداندند.

مردم به هیجان آمده از همان ابتدا خواستند که روبسپیر فرمان انقلاب علیه کنوانسیون را صادر و رای­گیری کنوانسیون را باطل اعلام کند. اما روبسپیر که خود را مرد قانون می‌­دانست، از این کار امتناع کرد و هوادارانش را به اطاعت از قانون فراخواند.

در حالی­که مردم فریاد می‌زدند:“ زنده باد روبسپیر. زنده باد حکومت شهرداری“، روبسپیر در جواب می­گفت: ”زنده باد جمهوری“. این اختلاف که از ظهر آن روز شروع شد، تا 2 نیمه شب ادامه یافت. ژاکوبن‌ها در حالی که مسلح می­شدند، شعار تسخیر کنوانسیون و نهادهای ارتجاعی را می‌دادند، اما روبسپیر مدام آنها را به اطاعت از قانون و احترام به رای کنوانسیون دعوت می‌کرد.

سرانجام در شبانگاه، مردم که از جلب موافقت روبسپیر در تسخیر نهادهای ارتجاعی مایوس شده بودند، به خانه­ های خود رفتند. در این میان، چانه‌زنی میان یاران نزدیک روبسپیر و او درباره‌ی تسخیر نهادهای ارتجاعی و امضا فرمان انقلاب ادامه داشت؛ اما در طی نیم­روز، نیروهای راست که از دودلی روبسپیر آگاه شده بودند، خود را سازمان داده و فرمانی را از طرف کنوانسیون منتشر کردند که مخالفان را به اعدام تهدید می‌کرد. تردید روبسپیر در تصمیم و فرمان اعدام مخالفان از جانب نهادهای ارتجاعی، باعث یاس بیش از پیش مردم شد.

سرانجام در ساعت 2 نیمه شب، روبسپیر پذیرفت که فرمان انقلاب را امضا کند و ”مرد قانون“ برخلاف قانون ارتجاعی نظر بدهد. اما در این هنگام، اغلب مردم انقلابی و ژاکوبن­ ها که دیگر از روبسپیر و صدور فرمان انقلابی توسط او، مایوس شده بودند، به خانه‌های خود رفته بودند و در نتیجه ژاندارم‌ها به راحتی توانستند وارد ساختمان شهرداری، محل استقرار روبسپیر و یارانش شوند.

در حالی­که روبسپیر تنها دو حرف اول امضا خود را نوشته بود، توسط ژاندارم­ ها با خشونت تمام دستگیر و با ضرب و شتم برده شد.

مرد قانون را با سر و دست شکسته و دهان خون­آلود، ظرف چند ساعت تحویل دادگاه دادند و همان دو حرف اول امضای او را، به عنوان سند محکومیت او به دادگاه ارائه دادند و اعدام او را تایید کردند.

سپیده‌دم که مردم فرانسه از خواب بیدار شدند، روبسپیر و یارانش با بدن‌های زخمی به تیغ گیوتین سپرده شدند و دوران ترور (وحشت) برای ژاکوبن‌ها آغاز گشت. دورانی که هزاران نفر از انقلابیون راستین و ژاکوبن‌ها، به جوخه­ های اعدام سپرده شدند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
نوشته مختصر و ارزشمندی است.
ایکاش نویسنده به بررسی عمیقتر مسئله پرداخته بود.
ماجرا مرا به یاد آلینده انداخت.
آلینده هم حتی حاضر نشد برای روز مبادا تدارک و آموزش مقاومت قهرآمیز را ببیند.
اکنون هر بار مثل ماجرای امام حسین چپ ها روز عاشورا برای آلینده سینه می زنند و اشک می ریزند، ولی کسی تا کنون به تخلیل علمی ماجرا نپرداخته است تا به قول نویسنده این مطلب درس آموز باشد.
خیلی از عوام چپنما فکر می کنند که تئوری برای پز دادن است و یا اسباب بازی ئی برای فخرفروشی است.
ولی تئوری دستورالعمل است.
آنچه آلینده و امثال بیشمار او در اقصا نقاط دنیا در نهایت حسن نیت زیر پا می نهند، تجارب ارزشمندی اند که با خون هزاران رزمنده شهید عجین و تحت نام لنینیسم جمعبندی شده اند.
عدم تمکین به قوانین طبیعی و اجتماعی بدترین خصلت هر مبارز و هر رهبر است.
چون او فقط با خون خود بازی نمی کند، بلکه با زجر وشکنجه و کشتار هزاران نفر و به عقب افتادن امر رهائی زحمتکشان.
خودکشی آلینده را می توان دلیلی بر دیر آمدن گوشی به دستان شریفش تلقی کرد و با دیر امضا کردن روبسپیر مقایسه کرد.
البته ماجرای روبسپیر باید عمیقتر حلاجی شود.