براي مردمي كه درخاورميانه و افريقا
براي زندگي بهتر مي جنگند
بر آسمان
سقفي از فولاد كشيدند
بر زمين
سطحي از بتن مسلح ريختند
تهديد و تحديدت كردند كه نباري
جوي را پوشاندند
آتشي برپا كردند
كه تحمل از تو بستانند و جاري نشوي
وتو فرياد زدي
كه خشكي را از كوير خواهي شست
از آسمان باريدي
از زمين جوشيدي
و ناگهان آتش را بلعيدي
بتن مسلح را سست كردي
و ...
دزديدند
يكي ازهزارانت را
كه شبي شبمني بر شب بويي بود
دزديدند
تا انكار كنند
بركت حضورت را
و آن كه در تابوتي بر دوش قاتلانش بود
فرياد ميزد: كه ما بسياريم
كه ابرهاي بارانزاي ديگري در راه است
كه چشمههاي بيشمار روزني ميجويند تا حضور
بهار نزديك است
حتا دركوير
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر